در مورد آخرين كاري كه اين
روزها از شما در شبكه ها ي ماهواره اي مي بينيم و مي شنويم سوال
داشتم ، تفاوت بزرگي بين اين قطعه و قطعات رايج موزيك و ترانه ي
نازل امروز احساس مي شود ، در شرايطي كه آثار موزيسين هاي فارسي
زبان بر پايه ي سينتي سايزر و نرم افزارهاي موزيك شكل مي گيرد و
مخاطبان موزيك فارسي از شنيدن موسيقي با استانداردهاي جهاني
محرومند خلق قطعه اي با اين اركسترعظيم به واقع نعمتي بزرگ محسوب
مي شود ، و چهره ي مناسب تري از موزيك ايراني به مخاطبان خارج
كشور نشان داده مي شود ، نظر خودتان چيست ؟
هميشه اين سبك را دوست مي داشتم اما متاسفانه در ايران چنين
امكانات و گروه منسجمي وجود نداشت . و اين كار به نوعي تبلور
آمالم بود كه سالها به آن فكر مي كرد و در قالب اين اثر متبلور
شد .
گروهي كه در موزيك
ويدئو مي ديديم را معرفي مي كنيد ؟
آميزه اي از دو اركستر بود ، اركستر "فيلارمونيك وين" و اركستر
سمفونيك "يروان" كه اين دو را در كنار هم قرار گرفتند .
و بانويي كه با شما در آن
قطعه همكاري مي كردند ؟
بانوييست از كشور روسيه متولد سن
پترز بورگ كه من دو سالي مي شود با ايشان آشنا هستم . درست از
زماني كه به كشور هاي اروپاي شرقي زياد رفت و آمد مي كردم .
سابقه ي كار پيش از شما
را داشته اند ؟
همين كه پا را از ايران فراتر مي
گذاريد هنرمندان موفق تعدادشان به شكل فزاينده اي زياد مي شود .
اين در حاليست كه همه ي آنها داراي كيفيت لازم براي كار حرفه اي
هستند .
خودتان چه قدر از آن
رضايت داشتيد ؟
نظر به اينكه ما تنها يك روز
فرصت ضبط داشتيم بنابراين فكر مي كنم حد اكثر استفاده را برديم
از حضور اين دوستان .
ما در آن موزيك ويدئو
نوازندگان ماهري را مي بينيم كه كار را به صورت كامل مي نوازند ،
مي خواستم بدانم كه آيا ضبط در استوديو انجام شد يا روي صحنه ؟
به طور كلي
در استوديو ضبط شد. البته كيفيت اجراي نوازندگان هنگام اجراي
زنده هيچ فرقي با استوديو نداشت و ما همان صداي استوديو را به
صورت زنده در سالن داشتيم . همان طور كه مي دانيد آن سالن (اپرا
هاوس) يكي از بزرگترين سالنهاي اپراي جهان است و صحنه اي به
مساحت تقريبي 800 متر دارد كه امكان صدا برداري آكوستيك و حرفه
اي را از ما سلب مي كرد.
چگونه مي شود كه
شاهكار بينش پژوه كه بنيان گذار ترانه ي منفي در كشور شناخته مي
شود ، امروز يك عاشقانه ي آرام و مثبت مي سرايد و مي خواند ؟
اصولاً همه ي ما به نوعي متاثر از پيرامونمان هستيم . مرا به
عنوان بدعت گذار عاشقانه هاي منفي مي شناسند در حالي كه در همان
اثناء هم عاشقانه هاي مثبتي مي سرودم منتها چون جامعه دوست مي
داشت منفي بشنود به اين خاطر ترانه هاي منفي راه پيدا مي كرد بين
اقشار مختلف . اما وقتي به كتاب هاي من نگاهي بيندازيد مي بينيد
تعدادعاشقانه هاي مثبت بيشتر از عاشقانه هاي منفيست.
برنامه
تان براي آينده چيست ؟
سعي مي كنم حتي اگر شده به ندرت ، ولي تنها كاري را كه دوست مي
دارم انجام دهم . در ادامه ي كارهاي اخيرم دو قطعه ديگر را طي
همين ماه ضبط مي كنم كه اجازه دهيد فعلاً توضيحي ندهم در مورد
آنها .
فضايي كه
در ترانه ي چند ماه اخير كشور در حال شكل گيريست فضايي اميدوار
كننده و رو به رشد است و ترانه ها از فضايي سطحي وارد ساز و كاري
جديد و قابل قبول تر مي شوند ، كارهاي جديدتان را در زمره ي آثار
پيشرويي قرار مي دهم كه جامعه ي ترانه سرايي را به جهاني جديد
رهنمون مي كند ، خودتان چه نظري داريد ؟
به اعتقاد من ترانه ي امروز مرحله ي گذار را تجربه مي كند ،
فرايندي كه به طور طبيعي براي رشد هر پديده اي لازم است . بعد از
يك فترت بيست و چند ساله بعد از انقلاب كه بر موسيقي كشور وارد
آمد ترانه ها كم كم دارند از حالت بازاري به حالت فاخر تغيير شكل
مي دهند و در واقع ضرورت مرحله ي گذار يك پديده را طي مي كنند و
به تكامل و تعادل مي رسند .
به عنوان
سوال آخر دوست داشتیم شعر یا ترانه از شما به یادگار داشته
باشیم.
بله، حتما.
اي سلسله گيسويت ، آشفته و تو در
تو
اي نقش تو چون ترمه ، اي چشم تو چون آهو
من يك سره مجنونم فرهاد تر از فرهاد
من عاشق تو اما ، مِهر تو همه با او
شاهنشه اين ملكم ، ارباب جهان اما
در محضر تو گردن ، باريك ترم از مو
من كفر خدا گفتم ، تا دين تو آوردم
اكنون كه همه كفرم ، عشقم مفكن آن سو
در بندگي ات اي جان ، اذعان كه خطا كردم
بگذر ز سر تقصير ، بگذار مگردان رو
شهكار دمي بي تو ، زين لحظه نخواهد زيست
لا قُوتَ الا تو ، لا قُوتَ الا هو
ّبا سپاس از
وقتیکه در اختیارمان قرار دادید.
گفتگو: مهدی
موسوی میرکلائی
|