هر چند در تعاريف مطلق تخصصي ، شعر و ترانه دو حوزه ي مجزا و
مستقل و هر كدام داراي ويژگي ها و شاخصه هاي خود مي باشند اما
ميان اين دو حوزه نه تنها همواره ارتباطي دو سويه وجود داشته
بلكه تاريخ شعر و تاريخ ترانه به هم پيوند خورده است . اگر تاريخ
هنر را ورق بزنيم هر جا كه مرزهاي ميان اين دو در هم شكسته ، از
تلفيق قابليت هاي ايندو حوزه در هم آثار خلاق و ماندگاري آفريده
شده .شايد بهترين نمونه ها بر اين مدعا را بتوان در ترانه هاي
بومي و پيوند اجتناب ناپذيرشان با اشعار بومي ديد ، اغلب ترانه
هاي بومي سروده ي شاعران آن زادبوم هستند . براي مثال ، ترانه
سرايي در جنوب و به طور خاص در بوشهر با نام شاعر آشنا و تأثير
گذار اين ديار " فايز " گره خورده است . " محمد علي دشتي " متخلص
به فايز ، شاعر ترانه سراي مشهور اين استان در اواسط سده ي
نوزدهم ميلادي است .
در جنوب ، ترانه با نام فايز همراه و مترادف است و حتي گاهي ،
شروه را هم فايز خواني مي نامند . و هنگامي كه از ترانه و ترانه
سرايي در جنوب سخن مي رود ، بلا درنگ نام فايز به ذهن متبادر مي
شود . كسي كه پس از باباطاهر عريان ، زيباترين ، پر احساس ترين ،
ماندني ترين و شاعرانه ترين ترانه ها را سروده و به يادگار به
صفحه و سينه ي تاريخ سپرده است . ترانه هايي با بار عاطفي و
احساس قوي ، تشبيهات زيبا ، كه همه بيانگر درد و اندوه ، غربت
زدگي ، ناكامي و سرخوردگي شاعر و انسان زمانه ي او است و البته
عشق ، سنگين ترين بار ، در اين ميان ، بر دوش شاعر است . ( هزار
و دويست ترانه از استان بوشهر ،عبدالمجيد زنگويي)
در جنوب اغلب اشعار فايز به صورت " شروه " در مايه ي دشتي كه زير
مجموعه ي دستگاه شور است اجرا مي شود . اين اشعار وزن دو بيتي (
مفاعيلن ، مفاعيلن ، مفاعيل ) دارند ، قالبي كه ( قالب مناسبي
است براي بيان اندوه و درد و غم زمانه ي ناسازگار ، قالبي است
براي اظهار نگراني ها و دل آزردگي هاي انسان رنج ديده و درد
كشيده ) : دل من ، حالت پروانه دارد / به آتش سوختن ، پروا ندارد
/ دل فايز چو مرغ پر شكسته / به هر جا كوفتد پروا ، ندارد
اين اندوه عميق و دروني در آثار ديگر ترانه سرايان جنوب مانند
مفتون ، نادم ، شيدا و باكي نيز ديده مي شود . سوز و غم اين دو
بيتي ها و محتواي تأثير گذارشان با فرم شروه خواني ، بار عاطفي
مضاعفي را به شنونده منتقل مي كنند كه البته به نوعي اين ترانه
هاي بومي ، نياز و جزئي از زندگي مردم سرزميني است كه به لحاظ
موقعيت جغرافيايي سخت و دشوار ، همواره درد كشيده اند و صبور
بوده اند .
اين مردم مقاوم و سخت كوش ] ... [به شروه پناه مي برند و درد
درون را آرامش مي بخشند] همچنان كه [سياه پوست آفريقايي به
موسيقي اصيل جاز با تم و ريتم مخصوص بومي خود در برابر نا
ملايمات روزگار و بيداد گري هاي استعمار گران و خدايان زور و زر
. ( شعر دشتي و دشتستان _ دفتر اول ، عبدالمجيد زنگويي )
مفاهيم ، سمبل ها و تصاوير در اين آثار ، آنجا كه در مقابل ظلم و
ستم و بيداد است جسورانه و اعتراضي نمود مي يابند اما آنجا كه در
درد عشق و جدايي از معشوق است رام و راضي رخ مي نمايند : بيا
جانا كه مردم از جدايي / ز حد بگذشت ظلم و بي وفايي / گرت كه قتل
فايز هست مقصود / اشارت كن به انگشت حنايي
آنچه كه عبدالمجيد زنگويي در كتاب بومي سرايي در بوشهر در مورد
ترانه هاي فايز مي گويد كما بيش در مورد اغلب ترانه هاي محلي
جنوب صدق مي كند : در اين ترنه ها بي آنكه از گويش محلي استفاده
شده باشد بهترين الگوي شعر بومي و مردمي به دست مي آيد كه مي
تواند به زيبا ترين روي ، فرهنگ بومي و ملي را به هم پيوند زند و
ترانه هايي كه فرهنگ عاطفي ، روحي ، درد ها و هجران ، غربت زدگي
، ناكامي ها و كامروايي ها ، اعتقادات مذهبي و هنجار هاي فرهنگي
و افسانه و اسطوره را با تمام فراز و نشيبش با توجه به ديرينگي
فرهنگ ايراني بيان كند . اين صدا ، صداي مردم جنوب است لبريز از
اندوه ، هجران ، شكست و سر خوردگي كه متناسب و زير تأثير رويكرد
هاي سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي زمان سروده شده اند .
هر چند امروزه شعر و ترانه سرايي در جنوب فضاها و ساختار هاي
تازه اي را تجربه مي كند و در كنار شروه سرايي و شروه خواني
ترانه هاي شاد و ريتميك همراه با ساز ني انبان شور و شعف فراوان
به شنونده منتقل مي كند ولي باز هم در شاد ترين لحظات ترانه هاي
بومي بوشهر، ان سوز ازلي انگار تا ابد در جان مردم فرو رفته است
، آتشي كه زيباست با شعله هاي رقصنده اما در عين حال مي سوزاند و
همين سوز آتش است كه شعر و ترانه ي اين بوم را زنده نگه داشته
است .
منابع:
- دكتر حميدي ، سيد جعفر ( 1375)، آينه ي شروه سرايي ، تهران ،
نشر ققنوس
- دكتر حسيني كازروني ، سيد احمد ( 1384 ) ، بوشهر شهر آفتاب و
دريا ، تهران ، نشر ليان
- مشايخي ، عبدالكريم ( 1381) ، فايز دو بيتي سراي جنوب ، تهران
، نشر ليان
- زنگويي ، عبدالمجيد (1377) ، شعر دشتي و دشتستان دفتر پنجم ،
تهران ، نشر اشاره
- زنگويي ، عبدالمجيد (1364 ) ، شعر دشتي و دشتستان ، تهران ،
نشر امير كبير
- زنگويي ، عبدالمجيد (1384 ) ، بومي سرايي در بوشهر ، تهران ،
نشر ليان
- زنگويي ، عبدالمجيد (1379) ، هزار و دويست ترانه از استان
بوشهر ، تهران ، نشر ناژين |