ده روایت در باب تقلید در موسیقی

میثم یوسفی

   

 

 

 

روایت اول
به نظر افلاطون دو نوع بيان شعري وجود دارد: يکي آنجا که شاعر با صداي خود سخن مي گويد و ديگري (که همان محاکات يا تقليد يا ميمسيس است) که در آن ، شاعر خود را پنهان مي کند و زبان خود را تا حد ممکن شبيه زبان شخصي به کار مي برد که گفته است مي‌خواهد درباره او سخن گويد. افلاطون به طور کلي روش محاکات را در ديگر هنرها نيز جاري مي داند و از آن هنرها انتقاد مي‌کند. افلاطون منتقد محاکات است؛ روشي که آن را به هومر منسوب مي‌کند. به نظر افلاطون ، اجراي نقش با قرار گرفتن در قالب شخصيتي ديگر و تقليد عمل او موجب مي شود که انسان در زندگي واقعي خود، شبيه چنين شخصيتي شود. با توجه به اين که از نگاه افلاطون تمام اعضاي يک جامعه آرماني و به طريق اولي، نگهبانان آن بايد متخصصاني باشند که فقط به وظيفه خود عمل کنند، اين نتيجه به دست مي‌آيد که اگر در شهر حوزه‌ی نمايش محدود شود نگهبانان بهتري پرورش خواهند يافت. بنابراين کساني که هدف اصلي شان رواج تقليد در جامعه است، هرچند انسان هاي نابغه و توانمندي باشند، حکومت آرماني، آن‌ها را تحمل نخواهد کرد.

روایت  دوم
از استاد طاهرزاده که از آوازه‌خوانان مطرح تاریخ موسیقی ایران است، پرسیده بودند: چه شد که شما به این شیوه ممتاز در موسیقی آوازی دست یافتید و ایشان جواب دادند که کاری را که همه می کردند، من انجام ندادم.
 

روایت  سوم
صداها و تم های تکراری،موسیقی امروز ایران را با چالشی جدی روبرو کرده است و بازار تقلید موسیقی داغ تر از همیشه است... کافی است یک نفر به توفیقی نسبی از سوي مردم دست پیدا کند، تا ده‌ها نفر به تقلید از او پا به صحنه بگذارند. اگرچه بسیاری این اتفاق را منحصر به زمان حاضر نمی‌دانند و نمونه های بسیاری را در تاریخ موسیقی به عنوان مقلد به خاطر دارند.

 

روایت  چهارم
همان‌طور که در ابتدا اشاره شد بحث تقلید نه تنها در موسیقی که در همه‌ی هنرها وجود دارد و شاید دلیل اصلی آن راحتی در پیمودن مسیری‌ست که قبلا توسط افراد دیگری به نتیجه رسیده. شاید در زمان به خصوصی ذهن مخاطبین عام با سیل مقلدین و یا حتی مشابه‌ها کنار بیاید، ولی نمی تواند امیدوار بود که با گذشت زمان این همه خروجی شبیه هم را پس نزند.

روایت پنجم
وقتی «بنیامین» با آلبومي جنجالي به همه‌ی خانه‌ها راه پیدا کرد، ده‌ها بنیامین به تقلید از او وارد گود شدند و آن‌قدر بازار را انباشته کردند که مردم از اصل و فرع آن خسته و بیزار شوند... حتی سال ها پیش وقتی شجریان آمد و به زودی یکه تاز میدان شد و طولی نکشید که ده ها خواننده به تقلید از او وارد صحنه شدند. طوری که حتی علیرضا افتخاری خواننده پر توان موسیقی سنتی که از استعداد و قدرت کم نظیری برخوردار است و به دلیل ساختار حنجره.صدا و سبک به مکتب آوازی اصفهان تعلق دارد و از محضر استاد جلال تاج اصفهانی و از شیوه‌ی آوازخوانی ایرج نکته‌ها آموخته است، در پاره‌ای از موارد به تقلید از استاد شجریان پرداخت. جالب آنکه در سال‌های اخیر، حتی همایون شجریان هم نه تنها دنباله رو سبک پدر شده است، بلکه دقیقا صدا و افه‌های آوایی او را تقلید می‌کند (که البته کار آسانی نیست و توانایی و استعداد بسیاری می‌خواهد) به طوری که فقط خواص موسیقی می توانند تفاوت آواز آن‌ها را تشخیص دهند. وقتی از کسی تقلید می کنیم به این معناست که شیفته و مجذوب آن سبک هستیم و «همایون شجریان» هم مثل خیلی ها نشان می دهد که فریفته سبک استاد است و ترجیح می دهد در سایه او بماند. تنها شهرام ناظری توانست از زیر بار سنگین شجریان بیرون بیاید و سبک جدیدی عرضه کند که بیشتر به سبک خوانندگان مکتب کردستان نزدیک است و در برخی اجراها ازشیوه و سبک «سید علی اصغر کردستانی» الهام گرفته است.
 

روایت ششم
در موسیقی پاپ بعد از انقلاب هم، بازار تقلید چنان گرم است که به ندرت خواننده‌ای را می‌توان یافت که از استقلال بر خوردار باشد و به قول سياوش قمیشی: خودش را بخواند! علاوه بر داریوش اقبالی و ابراهیم حامدی که چندین مقلد پر و پا قرص دارند، سیاوش قمیشی هم که صدای خاصي دارد، دست کم 4 مقلد حرفه‌ای دارد که عینا درايران صدای او را کپی می کنند و اگر آدم از روی شعر متوجه نشود واقعاً حس می کند دارند فریبش می‌دهند. چه بسا كه با دقت در نوع قدرت تكنيكي آنان مي‌توان ضعيف بودن مقلد را نسبت به خواننده‌ي مرجع متوجه شد. در واقع بدل را به جای اصل به خوردمان می‌دهند! وقتی خواننده ای با تلاش بسیارمی کوشد خودش نباشد وبه تقليد از دیگری باشد، در نهایت از خودش فاصله می‌گیرد و به خواننده دیگر نزدیک می‌شود!

روایت  هفتم
بعضی صداها تکرارشدنی نیستند، مثل فرهاد که به قول تورج شعبانخانی در هر 100سال یکبار طالع اقبال‌شان نمایان می شود. اوبا صدای خالص خود چه در جمع خواص و چه به شکلی وسیع، درخاطره ها تثبیت می شود و به صورت نماد موسیقی مدرن ایران درمی آید. فریدون فروغی خواننده‌ی صاحب سبک موسیقی پاپ گرچه به شدت تحت تاثیر فرهاد و ری‌چارلز بود و به قول فریبرز لاچینی او را استاد خود می‌دانست، کوشید توانمندی‌های صدای پرقدرت و تاثیر گذارش را به نمایش بگذارد.

روایت هشتم
پس از انقلاب موسیقی پاپ پس از سال‌ها توقف و رکود با استعدادهای تازه‌ای چون علیرضا عصار، شادمهرعقیلی، محمد اصفهانی، ناصرعبداللهی، حسین زمان، مانی رهنما، نیما مسیحا، حمید حامی و... وارد مرحله جدیدی شد اما متاسفانه بازار تقلید چنان داغ بود که به‌جز چند استثنا اغلب در دام تکرار گرفتار شدند.

روایت  نهم
بسیاری از خوانندگانی که صدای مشابهی با یک هنرمند دیگر دارند، تقلید را انکار می کنند و مدعی هستند که سعی می‌کنند از تشابه عمدی دوری کنند. همه‌ی آن‌ها هم به این نکته اشاره دارند که این حنجره، رنگ و جنس صدا چیزی خدادادی‌ست و ناگزیرند با آن کنار بیایند. شاید تا حدودی حق با آن‌ها باشد، پس تشخیص این‌که چه کسی مقلد است و چه کسی مشابه را به عهده‌ی خود شما می‌گذاریم.

روایت  آخر
اگر از نگاه آرمانی افلاطون به هنر بنگریم در می‌یابیم که مقلدین جایی در تاریخ آفرینش‌گران ندارند، هرچند که در زمان به خصوصی مورد اقبال عمومی هم قرار بگیرند. حال این انتخاب با خود افراد است که ماندگاری را می‌خواهند یا شهرت چند روزه را.

 

 

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2009 Pileha.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi