مرد آرام شعر ، قیصر امین پور
بررسی چهار ترانه (تصنیف) از مرحوم امین پور – شاعر

مهدی موسوی

   

 

  

 

تعاریف برای تصنیف در گذر زمان دستخوش تغییراتی بنیادین شده است ، به طوری که بر قوالب دیگر ادبی نیز گذشته است در دوره های مختلف شعر فارسی ، گاه قالبی را در معنی خاص آن مورد بررسی قرار داده اند ، به طور مثال به قالب مثنوی جدا از شکلهای دیگر شعری  می پرداختند یا اینکه آن گونه شعر را در کنار قالبی دیگر و یا جزئی از یک ساختمان كلي مورد بررسی قرار می دادند ، به طور مثال غزل را در مواجهه با قصیده و یا رباعی را در کنار چهارپاره بررسی می کردند ، گاهی هم یک قالب را در معنای عام آن مورد کنکاش قرار می دادند ، به طور مثال در حوزه ی شعر سپید که در برگیرنده ی شاخه هایی نیز بوده است اعم از شاملویی ، گفتار ، حرکت و....
در این فرایند نسبتاً پیچیده و حساس گونه هایی از شعر بوده اند که در مقاطع زمانی مختلف و یا اینکه در یک مقطع زمانی واحد اما توسط اشخاص مختلف به اشکال گوناگون دسته بندی می شدند . من ترانه را از این گونه می دانم . اگر ترانه و تصنیف را یک صورت شعري بدانیم ، می توانيم آن را به شکل اخص به معنی کلامی بدانيم که بر روی موسیقی و به خاطر موسیقی ساخته می شود اما همین صورت شعری در معنای عام آن کلامی است که همراه با موسیقی خوانده می شود .
این دو تعریف گر چه در ابتدا شباهت هایی با هم دارند اما به واقع دارای یک اختلاف عمده می باشند ، به ترتیبی که در تعریف نخست از ترانه ابتدا موسیقی ساخته می شود و بعد شعر و یا اینکه تقارن زمانی دارند . اما در تعریف عام آن ابتدا شعر نوشته می شود و به مقتضای آن موسیقی روی آن قرار می گیرد ، به این دو در کنار هم تصنیف می _ گویند .
به هر حال مراد از تصنیف در این خوانش معنی عام آن است ، روشن تر اینکه هر جا لفظ تصنیف آمد مراد همان شعر است یا ترانه و هر جا ترانه آمد می تواند به معنی تصنیف باشد .
انتخاب معنی عام تصنیف هم اولاً به این دلیل بوده که به رویکرد امروزی نسبت به تصنیف نزدیک تر است و ثانیاً در بررسی چهار ترانه ای که قرار است مورد خوانش قرار گیرد زمان سرایش و ساخت موسیقی و تقدم و تاخر هر یک مجهول است . هرچند با توجه به ساختمان آن می شود حدس زد که کدام پیش تر ساخته شده اند .
در اینجا با چهار تصنیف رو برو هستیم که هر کدام گرچه تفاوتهایی در لحن و ساختار با هم دارند اما همه از یک سر منشاء که همان روحیه ی سراینده ی آن است سیراب می شوند . مرحوم امین پور در حقیقت ذات شعریش را که در آثار سپید و یا کلاسیکش تجلی یافته بود به تصنیف هایش نیز کشانده بود و من از آن به شیوه ی بیان قیصر تعبیر می کنم و غیر منصفانه می بینم که بگویم آثار قیصر بار غم انگیزی و نا امیدی دارند ، در مورد ترانه های این شاعر ، همانند دیگر آثارش می توان گفت که حاصل احوالات اوست گرچه آمیخته با عنصرغم باشد . تصنیفهای قیصر عموماً آرامند و این آرامش در لایه های زیرین ترانه هایش مخاطب را برای اندیشیدن آماده می کند ، او با استفاده از این نوع موسیقی به مخاطب فرصت می دهد که وارد اثرش شود که این نیز محصول شخصیت این شاعر بزرگ می باشد . قیصر همانطور که به منتقدین (حتی اگر مغرضانه نقد می کردند ) اجازه ی اظهار نظر در رابطه با آثارش می داد به مخاطبانش نیز به همان اندازه مجوز ورود به آثارش می داد که کلید ورودی آن سادگی و صمیمیت خاص آثار اوست .
بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه ی دیگر بگیریم

بیا گمگشته ی دیرین خود را
سراغ از لاله ی پرپر بگیریم (1)

گذشته از صمیمیت و زبان نرم و آرام این تصنیف ، قالب شعری آن نیز اهمیت دارد . قیصر در این ترانه که در قالب دو بیتی و مبتنی بر وزن آن سروده شده است ، با کمک گرفتن از فن شعر دوبیتی که گهگاه طرب انگیز هم هست ، مفاهیم عاطفی را بیان می کند ، انتخاب این وزن ضرورت موسیقی را نیز به ذهن متبادر می کند . دو دوبیتی که ابیات آن به تناوب در طول تصنیف تکرار می شوند . لهجه ی بومی و فولکلوریک ، هر چند به صورت نا متمرکز در اثر وجود دارد . این روحیه ی بومی گرایی محدود به این اثر مولف نمی باشد ، هر چند در آثار دیگر این مولف کلما ت بومی زیاد به چشم نمی آید اما در عین حال نمی شود اشعار را دور از فضای حاکم بر جامعه ی ایرانی دانست . آثاری که با بهره گرفتن از مضامین فرهنگی ایران ، اعم از مضامین مذهبی و تاریخی و ... رنگ و بوی کاملاً ایرانی دارند . این را حتی در آثار سپید قیصر هم می توان مشاهده کرد . این شکل ترانه سرایی تنها محدود به همین اثر از قیصر می شود و در دیگر آثارش اوزان دیگر شعری را در قالبهایی دیگر آزموده است . به طور مثال در تصنیف "به یادت" (2) قالب چهار پاره را انتخاب کرده است . در این تصنیف گزاره ها عموماً تصویری هستند :
دو دستم ساقه ی سبز دعایت
یا :
چو نیلوفر شکفتم در هوایت
یا همین طور :
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تاب دوری و نه تاب دیدار

سـری داريـم و سـودای غـم تـو
پـری داريـم و پــروای غم تـو

غمت از هر چه شادی دلگشاتـر
دلـی داريـم و دريــای غم تـو

با وجود این تصنیف و تصنیفهایی از این دست چه کسی می تواند بگوید زبان قیصر حتی در اشعارش متاثر از نازک خیالیهای زبان سبک هندی نبوده است وقتي ترکیبهایی چون ساقه ی سبز دعا ، گل اشک و ... همینطور لحن بسیار عاشقانه و آرام او در ابیات دیگر این تصنیف نیز مشهود است . حس متبوع و دل انگیز این ترانه در پیوند ارگانیک زبان و حال و هوای شعر ارزش زیبایی شناختی خاصی را به اثر داده است که آن را به یکی از جاودانه ترین آثار خواننده ی آن تبدیل کرده است .

البته آرامش در ترانه های قیصر همیشگی نیست و گاه به فراخور صدای خواننده آن ضرب آهنگی متفاوت تر می یابد ، به طور مثال در تصنیف "شبان عاشق"(3) رویه ای دیگر از زبان قیصر امین پور مشخص می شود که زبان حال دلی ویران است که به عصیان آمده و از سوی شبانی عاشق هوهو می زند و می خواند.
این تصنیف قیصر مشخصاً بر روی موسیقی سروده شده است و لحنی عاشقانه و عارفانه دارد . زبانی که گهگاه به زبان مولانای بزرگ نیز نزدیک می شود :

دل پرده پرده خون شود تا پرده دیگر گون شود
چون مرغ حق خون می چکد از نغمه های نای من ...

شايد نسيمي آيد و بويي ز باغت آورد
تا در هوايت گل كند خاكستر پرهاي من ...

این نوع بیان البته در آثار دیگر قیصر کمتر مورد استفاده قرار می گیرد . و او بیشتر به بیان مضامین مورد علاقه اش اصرار می ورزد.
این علاقه مندی در تصنیف "بوی باران" نیز وجود دارد . در این ترانه ترکیب های بهار باور ، غم جدایی و ... نزدیک به روحیه ی خاص او هستند . شخصیت شعری او دراین ترانه نیز در عین نا امیدی ، امیدوار است و در تاریکی مطلق نوری را همراه خود دارد .


جز غمت ندارم به حال دل گواهی
ای که نور چشمم در این شب سیاهی

چشم من به راهت همیشه تا بیایی
باغ من بهارم بهشت من کجایی؟

جان من کجایی
کجایی
که بی تو دل شکسته ام (4)


این تصنیف هم آنطور که از چینش واژگان آن بر می آید بر روی ملودی نوشته شده است .
این تصنیف هم شبیه به سه تصنیف دیگر که ذکر شد در عین روانی و آرامش دارای ضرب آهنگ خاص ترانه است . البته قیصر ترانه اشعار و ترانه های دیگری هم دارد که همراه با موسیقی به مخاطبان عرضه شده است به طور مثال آثاری که مرحوم ناصر عبدالهی و حسین زمان از او اجرا کرده اند اما به علت اینکه متن به درازا نکشد از پرداختن به آنها خود داری کردم .
در پاین تصنیفهای قیصر امین پور را در امتداد اشعارش می بینم ، همانطور که اشعارش صمیمی و دل انگیزند ، تصنیفها و ترانه هایش نیز آرامش بخش و دل نشینند ، این را هم دور از شخصیت والا و قابل احترام این بزرگ مرد نمی بینم که همیشه عاشق بود و دوست داشتنی . قیصر امین پور در تصنیفها و ترانه هایش به واقع قیصر امین پور بود و اشعارش آیینه ای تمام نما از شخصیت صمیمی او بود ، او همیشه در اشعارش از دردی پنهان می رنجید ، گرچه پنهان بود اما از چهره ی شعرهایش و می شد فهمید که غم جدایی بر روح آرام او چه آورده است . در تصنیف بوی باران او از جدایی می گوید و روحی که از سر منشاء خود جدا مانده است ، این در حقیقت روح قیصر است که تنها ، آرام و نالان همچون نیی به نیستان ابدیت پیوست .
 

1- تصنیف لاله پرپر – خواننده: حسام الدین سراج - آلبوم باغ ارغوان
2- تصنیف به یادت – خواننده : دکتر محمد اصفهانی – آلبوم فاصله
3- تصنیف شبان عاشق – خواننده : علیرضا افتخاری – آلبوم شبان عاشق
4- تصنیف بوی باران – خواننده: دکتر محمد اصفهانی – آلبوم نون و دلقک

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2009 Pileha.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi