یکی به داد ترانه امروزما برسد ... لطفا

 

رضا صدیق

 
     

 

 

خواستم برای بیان این مطلب زمینه چینی کنم ، اما گمان کنم اگر بدون حاشیه گویی برویم سراغ اصل صحبت بهتر باشد :

1-  آیا وظیفه ی ترانه ، تنها درد دل شخصی است ؟

2-  آیا ترانه باید تنها به معقوله ی عشق بپردازد ؟ 

3-  آیا ترانه تنها وسیله ای است برای کسب درآمد ؟

اگر جواب تمامی این پرسش ها مثبت باشد ، پس وجود شاعر چه می شود ؟ و اگر اینطور باشد می توان گفت که باید فاتحه ی بلندی ، برای هنر ترانه سرایی بخوانیم و درش را تخته کنیم !

اگر نگاهی به تاریخ جهان بیندازیم به خوبی می بینیم که در گذشته، کلام ( چه شعر و چه ترانه ) به غیر از عاشقانه ها ، فریاد خاموشی بوده از سکوت و دردهای اجتماعی و سیاسی جامعه که تاثیر بسزایی در روند رو به رشد مردم آن جامعه و یا حتی جوامع دیگر داشته است .

مثال بارزی که می توان بیان کرد ، شاعری اسپانیائیست به نام فدریکو گارسیا لورکا ، که بخاطر ترانه های اجتماعی ، سیاسی و آزادی _

طلبانه ای که سروده بود تیر باران شد  .

و از این نوع مثالها فراوان میتوان یافت، که نشانگر اهمیت و حساس بودن کلام ( ترانه ) است که چه پتانسیلی را می تواند به فضای آن جامعه و جوامع دیگر تزریق کند که در حال حاضر ، ترانه های عاشقانه ی مابسیار پررنگ تر و پر اهمیت تراز وظیفه ی اصلی این جریان است و این مسئله جای بررسی و نقد فراوان دارد .

بطور کلی شعر و ترانه باید با آگاهی و نگرش باشد ، آگاهی و نگرش شاعر به جامعه و هنجارها و ناهنجاریهایش ،آگاهی و نگرش شاعر به مرگ و زندگی  و . . . حتی آگاهی و نگرش شاعر به برگی که از درخت به زمین می افتد . این آگاهی و نگرش بدست نمی آید مگر با مطالعه ، توجه و تفکر هنرمندی که ترانه و یا شعر می نویسد اگر دارای نظریه ی شخصی و جهان بینی نباشد اصلا نیازی به نوشتنش نیست، زیرا وقتی شاعر حرفی از  زبان و تفکرمختص به خودش برای گفتن نداشته باشد و تلاش هم برای این امر نکند ، گفتن یا نگفتنش تفاوت خاصی نمیکند

 و تاثیری ندارد .

به طور قطع می توان نتیجه گیری کرد که اگر شاعری به اصولهای ذهنی و تفکری شخصیش پایبند نباشد ، ابتدا به شعر خود و بعد به اجتماع و جامعه ی هنریش خیانت کرده است ، کسی که مینویسد نباید احساس وظیفه و مسئولیت خود را در قبال اجتماع از دست بدهد و باید بر جهان بینی و  نگرش اجتماعی خود پایبند باشد و همانطور که گفته شد اگر هم کلا برایش چنین موضوع و حرفی نا آشنا و غریب است! تکلیفش مشخص است .

مطلب دیگری که در این موضوع بسیار مهم است و جای بحث و گفتگو دارد ، تطبیق ظرافت و شاعرانگی یک اثر است با فضای امروزی جامعه.

دراینباره خانم  فرخزاد می گوید : (( اگر دید ،دید امروزی باشد ، زبان هم کلمات خودش را پیدا میکند و هماهنگی دراین کلمات را وقتی زبان ساخته و یکدست و صمیمی شد وزن خودش را با خودش می آورد .)) و در ادامه می گوید : (( زندگی امروز خشن و تربیت نشده است و این حالات  را باید در شعر وارد کرد ، شعر امروز نیاز به این کلمات ( به اصطلاح ) غیر شاعرانه دارد که جان بگیرد و از نو زاده شود .))

ما در فضایی زندگی میکنیم که زندگی ماشینی و آهنی است و هوایی تنفس میکنیم که سرشار از سرب و سم است . پس اگر بخواهیم بدور از احساسات رمانتیک نگاه کنیم واقعیت زندگیه امروز ما فضای گل و بلبل ، یا بوی عطر گل مریم و صدای رودخانه نیست ، بلکه صدای تلوزیون و بوق ماشین و بوی فاضلاب و ادکلن و اینجور چیزهاست . پس چرا نباید این واقعیت و کلماتی که بیانگر فضای این واقعیت هستند را در شعر و مخصوصا ترانه ی امروز که متعلق به جامعه و مردم است نیاوریم؟؟؟!!  فقط به این دلیل که این کلمات غیر شاعرانه است ؟! خوب شاعرانه اش میکنیم . مگر قبل ازما شاملوی بزرگ و خانم فزخزاد این کار را در شعر نکرده اند ؟؟ شعر بازمان پیش میرود و در هر زمانی ، زبان خاص همان موقعیت را باید دارا باشد ، و با بیان همان فضا باید سخن بگوید تا متعلق به آن فضا و زمان باشد  تنها چیزی که دراین رابطه بسیار مهم است ، این است که این کلمات جای خودشان را در ساختار و فرم اثر پیدا کنند ، یعنی در جایی که محل استفاده شان باشد بکار بروند . اگر این نکته رعایت شد ، به عقیده ی من تمام کلمات شاعرانه هستند و بکار بردن غیر شاعرانه برای کلمه ای در  زمان و فضای حال حاضر ما ، مسئله ی غیر معقولی است .

با تمام این حرف ها ترانه ی حال حاضر ما در مرحله ی گذاری است که معلوم نیست کی به اتمام میرسد ، و متاسفانه امروز ترانه ی ما دست اکثریت کسانی است که هیچ نگرشی به اجتماع ، زندگی و تفکر ، حتی از نوع غلطش هم ندارند ، یعنی این مسئله برایشان کلا ناآشناست و قابل توجه و هضم نیست !! که شاعر باید به این مسائل آگاه و مطلع باشد .

میتوان به جرات گفت که هنر ترانه سرایی امرزو ما ، بغیر از تعداد اندکی که به این رسالت فکری و هنری پایبند هستند ، به شدت از لحاظ مفهوم و هدفمند بودن دور دورتر میشود ، و متاسفانه خیل اکثریت سودجویان ازاین آب گل آلود شده(به هر دلیلی) ماهی های درشتی را صید کرده اند. و تنها می توان امیدوار بود که شاید روزی این فضای امروزی ترانه ی ما رو به بهبود برود .

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi