از آهنگسازان
تحصيلكرده و با سابقهي موسيقي ماست كه در زمينه ي موسيقي فيلم
هم آثار درخشاني مانند دولهتو،گلهاي داوودي،عبور از غبار، تولد
يك پروانه و ده ها كار ديگر را در پروندهي كارياش دارد. او در
جشنوارهي فيلم فجر امسال با آهنگسازي فيلمهاي «رانندهتاكسي»
به كارگرداني مهدي صباغزاده و «بچههاي ابدي» به كارگرداني
پوران درخشنده حاضر خواهد بود و در حال حاضر هم فيلم روياي خيس
با آهنگسازي او در حال اكران است. در ضمن امسال دبيري جشنوارهي
موسيقي فجر را هم بر عهده داشت. همهي اينها ميتواند بهانهي
خوبي باشد تا گفتگو
با
كامبيز روشن روان
را بخوانيد.
ميثم يوسفي
آقاي روشن
روان اگر
اشتباه نكنم شما قبل از انقلاب هم موسيقي فيلم كار كردهايد؟
بله، فيلم «
مسافر
»
با آقاي كيارستمي در سال 53 .
خب، ميخواهيم در
مورد جريان موسيقي فيلم از زماني كه شما شروع به كار كرديد تا به
امروز صحبت كنيم.
تاريخ موسيقي فيلم
در كشور ما خيلي قديمي است. طبق سوال شما، از جايي كه خودم
حاضر بودم شروع ميكنم. در سالهاي قبل از انقلاب موسيقي فيلم در
چند شاخه انجام ميشد. يك شاخه موسيقي آكادميك و كاملا علمي كه
نمايندگانش لوريس چكناواريان، هرمزفرهت،
مرتضي حنانه و فريدون ناصري و خود من بوديم. شاخهي ديگر موسيقي
توليدياش متمايل به پاپ بود. ردپايش را ميشد در فيلمهاي
تجاري، روشنفكرانه و فيلمهايي كه عمدهي مخاطبهايش جوانها
بودند پيدا كرد. نمايندگان اين طيف واروژان، انوشيروان روحاني و
مجتبي ميرزاده بودند. گرايش ديگر كه كاملا نگاه تجاري و بازاري
داشت و موسيقياش موسوم به عوام يا لالهزاريست. اين موسيقي
مختص فيلم فارسيهاست وفيلمهايي كه معروف شدند به «كلاه
مخمليها» و «زير بازارچه» اي. شاخصترين نمايندهي آن حسين
واثقي است. كسي كه طي چند سال بيشترين موسيقي فيلم را نوشت.
بين افرادي كه نام
برديد اسم اسفنديار منفردزاده از قلم افتاد. ايشان در كداميك از
سه شاخه قرار ميگيرند.
در واقع در هيچكدام
از اين سه شاخه. آقاي منفردزاده بنيانگذار موسيقي فيلم نوين
ايران با فيلم «قيصر» است. ايشان با خط مشخص و متفاوتي كه به
خودشان اختصاص دارد جريان نوين و تاثيرگذاري را در موسيقي ما
ايجاد كرد.
بعد از انقلاب اين
دستهبنديها چه تغييري پيدا كرد؟
بعد
از انقلاب شاخهي موسيقي پاپ و لالهزاري به كلي تعطيل شد و فقط
شاخهي علمي باقي ماند. در اين شاخه تعداد اندكي در سالهاي اول
بودند، مثل خود من، فريدون شهبازيان، مجيد انتظامي و بابك
بيات. در سال 64 اولين نمونههاي موسيقي پاپ، در سينما توسط
ناصر چشمآذر و بعد از آن فريبرز لاچيني و سعيد شهرام ارائه شد.
طبيعتا چون اين موسيقي بعداز انقلاب كلا جمع شده بود وحتي
خوانندهها هم از ايران رفته بودند از همان لحظهي ورود به
سينما مورد استقبال مردم ، تهيهكنندهها و ... قرار گرفت
.
. حدودا در سالهاي بعد از جنگ بود كه دستگاههاي مجهز به
ابزار مواد صدا مثل سينتيسايرزها و سمپلرها وارد موسيقي ما شدند
و نهايتا افرادي كه تحصيلات زيادي نداشتند ، فقط با خريد يك
دستگاه شروع به كار كردند. در اين بين عدهاي ماندند ولي عدهاي
با همان كارهاي اول فيد شدند. در واقع دوباره سه شاخه در موسيقي
فيلم ايجاد شد؛ شاخهي علمي و آكادميك كه فقط چند نفر را داشت،
شاخهي متمايل به موسيقي پاپ و افرادي كه از ابزار مولد صدا هم
استفاده ميكردند و گروه سوم فقط با ابزار كار ميكردند
.با اين حال دورهي طلايي موسيقي
فيلم ما را ميتوان سالهاي 59 تا 69 ناميد كه آثار توليدي هم
داخل فيلم و هم جداي از فيلم موسيقيهاي باارزشي هستند.
دليل افت موسيقي فيلم در سالهاي بعد چه بود؟
تجاري شدن سينما از دهه هفتاد به بعد گرايش به موسيقي پاپ و مولد بيشتر شد؛ چون هزينههاي توليدي كمتري داشت و مردميتر هم بود. در كنار اين، به تدريج از تعداد آهنگسازهاي تحصيل كرده كم شد و امروز تقريبا تعداد موسيقيهاي توليدي از اين شاخه در طول سال به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد. از اواخر دههي 60 افت شديد كيفيت را شاهد هستيم كه ارتباط فرهنگي با موسيقي و فيلم ايراني هم ندارد و علاوه بر اينها نوعي بيگانگي فرهنگي هم ايجاد ميكند، در فيلمي كه هويتي ايراني دارد موسيقياي ميشنويم كه نه با جامعه و نه با خود فيلم ارتباط برقرار نميكند نقطهي اميدي هم
براي بهبودش نيست.
به
طور كلي شما موسيقياي را كه به شاخهاي غير از شاخهي اول
وابسته است موسيقي نازلي ميدانيد يا كارهاي خوبي هم در اين
گرايشها شنيده ميشود؟
امروز در دنيا موسيقي فيلم،
پتانسيل جديدي را معرفي ميكند كه علاوه بر تسلط به دانشهاي
آكادميك، توانايي خلق اثر در زمينههاي ديگر را هم دارا هستند.
به عنوان مثال فردي مثل جان ويليامز كه بالاترين تحصيلات آكادميك
موسيقيايي را داراست و سابقهي رهبري اركستر و كار در زمينههاي
اپرا، کنسرتو ... را دارد و موسيقي فيلم هم ساخته است، تيمي
دارد كه هر كدام داراي گرايشها و تواناييهاي مشخصي در يك
زمينهي خاص هستند. مثلا وقتي توي فيلمي نياز به موسيقي
جاز است
فردي از تيم جان ويليامز كه متخصص همين كار است قطعه را مينويسد
و توليد ميشود. در كشور ما تيم وجود ندارد و نميتواند هم باشد.
بنابراين آهنگساز بايد خودش همهي كارها را بكند. مثلا اگر در
فيلمي قطعهاي نياز به دستگاههاي مولد دارد بايد خودش بتواند با
آن كار كند. همين امر باعث ميشود كه اگر آهنگسازي مثلا،
علاقهي پاپ دارد، موسيقي كه مينويسد به پاپ گرايش پيدا كند،
در حالي كه جنس فيلم چيز ديگري ست. در شاخههاي ديگر هم همين
مشكل وجود دارد.
چرا تيمها در ايران نميتوانند شكل بگيرند؟
چون تخصص كافي نيست. آهنگسازهاي باكفايت نيست و شرايط هم براي كنار هم بودن آماده نيست. گر چه افرادي بودهاند كه تلاشهايي كردهاند ولي به طور عمده اين تلاشها ناموفق بوده است.
اصلاً وظيفهي موسيقي در سينما چيست؟
موسيقي در سينما وظايف واضح و اساسي را به عهده ميگيرد. اين كار دشوار از عهده ي كساني برميآيد كه موسيقي را به عنوان يك دانش ميشناسند و بتوانند به عنوان آهنگساز در شاخههاي مختلف خيلي عالي كار كنند. اگر اين افراد با موسيقياي برخورد كنند كه توانايي يا علاقهي توليد آن را ندارد، ميتوانند با قراردادهايي كوچك از افراد متخصص آن گرايش، در لحظهي مورد نظر استفاده كنند. اگر فردي اين دانش را نداشته باشد، كل موسيقي را به سمتي سوق ميدهد كه خودش دوست دارد يا آن را بلد است چون كار ديگري هم نميتواند بكند. براي همين عمدتا موسيقي فيلمهاي ما همه، يك شكل بيشتر نيستند.
خيليها معتقدند مردم توانايي تشخيص موسيقي درست از نادرست را ندارند، اين كه ما بازتاب بيروني اين نظريه را هم شاهد هستيم، باعث نااميدي شما نميشود؟
اصولا براي درك موسيقي لازم است كه آموزش موسيقي از سنين كم شروع شود. در همه جاي دنيا يكي از مواد ثابت درسي دانشآموزان از ابتدايي تا دبيرستان موسيقي است. بنابراين هر فردي كه از مدرسه فارغالتحصيل ميشود، تجربهي يك دورهي آموزشي 12 ماهه را همراه خود دارد و ميتوان او را حداقل به عنوان يك نوازندهي آماتور به حساب آورد. از اين به بعد تازه اگر كسي علاقه دارد به صورت جدي موسيقي كار كند وارد دانشگاه موسيقي ميشود و به صورت كاملا علمي و تخصصي موسيقي را آموزش ميبيند. در چنين جوامعي، به راحتي ميشود حدس زد درك مردم نسبت به موسيقي در چه حدي است. براي همين سالنهاي موسيقي هميشه پر هستند و مردم به طور مداوم پيگير اتفاقات هنري هستند و خود، اين مردمند كه اجراهاي ضعيف را كنار ميزنند. درست از نادرست جدا ميشود. در كنار اين مردم، كه ميشود گفت آماتور موسيقي هستند منتقديني وجود دارند كه متخصص و تحصيل كردهي موسيقياند و مردم هم به آنها اعتقاد دارند. مثلا وقتي منتقدي در مورد يك اثر يا كنسرت ستاره ميدهد، استقبالها تازه شروع مي شوند. ميشود گفت هم مردم به منتقدين اعتقاد دارند و هم منتقدين با توجه به تواناييهايشان نظرات درسي ميدهند كه توسط مردم پس زده نميشود. براي همين عملا گروههاي ضعيف از چرخه خارج ميشوند .ولي در كشور ما چون شرايط اين گونه نيست و نه مردم داراي سواد مقدماتي موسيقي داريم و نه منتقدين تحصيل كرده وجود دارند و مهمتر از اينها حتي متخصصين موسيقي ما، خيلي وقتها مواد و تحصيلات كافي را دارا نيستند، آثار با كيفيت استاندارد توليد نميشود و اگر هم توليد گردد مورد استقبال واقع نميشود. مردمِ سردرگمِ علاقهمند، از هر گروهي استقبال ميكنند. حالا اگر استقبالِ مردمي نبود معلوم نيست چه اتفاقي مي افتاد. چون حمايتهاي دولتي و شرايط اجتماعي به صورتي كه توضيح دادم هيچوقت در كشور ما نبوده است. براي همين، مردم مقصر نيستند و تا زماني كه آموزش لازم را نبينند، فقط ميگويند از اين موسيقي خوششان آمده يا نه. هيچ وقت هم توضيح علمي هم براي اين ندارند
.
پس با اين تفاسير ميشود به علت جهاني نشدن موسيقي ما پي برد
به هر حال، براي اين كه موسيقي و موسيقيدانان ايراني به محافل بينالمللي معرفي شوند بايد برنامهريزي دقيقي صورت بگيرد و يك سيستم هدفمند، از همان ابتدا، مردم را درست تربيت كند تا در نهايت هم بتواند برنامهي منظمي براي معرفي چهرههاي نخبه در زمينهي موسيقي داشته باشد. خيلي از چهرههاي تواناي حال حاضر ما براي مردم خودمان ناشناختهاند، پس براي معرفي اين موسيقي به دنيا نبايد انتظار زيادي داشته باشيم. اميدوارم در آينده اين مشكلات مرتفع بشود و شاهد پتانسيل واقعي موسيقيمان در بعد داخلي و خارجي باشيم
.
شما امسال به عنوان دبير جشنوارهي موسيقي فجر هم حاضر بوديد. لطفا در مورد كيفيت جشنواره و نحوهي برگزاري آن صحبت بكنيد
.
جشنوارهي موسيقي امسال با نگاهي كاملا متفاوت آغاز شد و شاهد حضور گروههاي بسيار خوب، در جشنوارهي امسال بوديم. استقبال مردمي نيز در حد بسيار بالايي بود، به نحوي كه پيشفروش خيلي از اجراها در همان روزهاي اول تمام شد و به گيشه هم نرسيد. در خيلي از اجراها، افراد زيادي هم روي زمين نشسته بودند. همين مساله از يك طرف باعث خوشحالي زياد ما شد و از طرف ديگربسيار ناراحت كننده بود كه چرا سالن بزرگتر نداريم
.
درمورد نگاه متفاوت جشنوارهي امسال توضيح ميدهيد؟
اينكه امسال ما اساس كار را بر كيفيت گذاشتيم و براي همين از بين خوبهاي كشور بهترينها را انتخاب كرديم. البته شايد انتقاد شود كه خيلي از اين گروهها در سال گذشته هم بودند. ولي ظاهر و باطن موسيقي ما همين است. گذشته از اين، چندين گروه جديد هم امسال معرفي شدند كه هم در سطح بالايي به اجراي برنامه پرداختند و هم مورد استقبال زيادي قرار گرفتند
.
جشنواره در چند بخش و به چه صورتي برگزار شد؟
در بخش جوان، از بالغ بر 750 گروه، 190 مورد انتخاب شدند كه هر روز در سالن فارابي به اجراي برنامه ميپرداختند. در بخش نواحي، ما امثال شاهد حضور گروهها و سازهايي بوديم كه قبل از اين هيچوقت شركت نكرده بودند و در خيلي از موارد باعث تعجب متخصصان موسيقي كشورمان شد. اساتيد بزرگي از موسيقي نواحي هم به صورت فردي به اجراي برنامه پرداختند
.
در بخش كلاسيك گروههايي به روي
صحنه رفتند كه مطمئنا حركت تازهاي را در كشور ايجاد خواهند كرد.
به عنوان نمونه گروهي به سرپرستي خاچيك بابايان به اجراي برنامه
پرداختند، كه ميشود گفت ستارهي برگزيدهي امسال بودند و اجرا
هم در سطحي كاملا بينالمللي بود. خاچيك بابايان از نوازندگان
برتر پيانو در كشور ما هستند كه در هيچ گروهي هم عضويت ندارند و
معمولا در هيچ برنامهاي هم حاضر نميشوند. يك اجراي ديگر رسيتال
پيانو هم با خواهرشان داشتند كه آن هم مورد استقبال قرار گرفت
.
يك گروه جوان سازهاي بادي هم به اجراي برنامه پرداختند كه همه از فارغالتحصيلان هنرستان موسيقي بودند و در واقع آيندهي اركستر ملي و سمفونيك هستند. چون سازيهاي بادي برنجي در كشور ما به سازهاي استراتژيك معروفند و معمولا نوازندهي حرفهاي كم داريم. در بخشهاي بانوان و موسيقي ايراني هم شاهد هنرمندي گروههاي خيلي خوبي بوديم، مثل گروه غوغا به سرپرستي محسن نفر يا گروه تحت رهبري كيوان ساكت كه هر كدام با رويكردي كاملا متفاوت در زمينه موسيقي ايراني اجراي برنامه داشتند و ميشود به پوست اندازي موسيقي سنتيمان اميدوار بود. اركستر ملي با
اجراي قطعاتي از مرحوم تجويدي و اركستر سمفونيك تهران با اجراي دو برنامهي متفاوت در دو شب، بزرگترين اجراهاي كل تاريخ خود را شاهد بودند. اجراهايي مثل سمفوني پيامبر دكتر فرحت هم در اين شبها اجرا شد. اركستر ارمنستان با ظرفيت كامل و به رهبري آقاي چكناواريان، و اركستر ملي اكراين، اركستر آكادمي به رهبري عليرضا مشايخي و گروهي از كشور شيلي از ديگر اجرا كنندگان برنامهها بودند. در بخش ملل مسلمان هم كشورهاي تاجيكستان، آذربايجان، تركيه، لبنان و ... حضور داشتند. يك بخش سخنراني داشتيم كه همه روزه در خانه هنرمندان در جريان بود و موضوعاتي بسيار تازه و متفاوت مورد بحث و بررسي قرار گرفت
.
با توجه به اهداف اوليهاي كه داشتيد آيا روند برگزاري جشنواره رضايتبخش بود؟
با توجه به اهداف و رويكردي كه از ابتداي كار داشتيم به نتايج مطلوبي رسيديم. مخصوصا چون جشنواره حالت رقابتي نداشت، شاهد اجراهايي با كيفيت بسيار مطلوب و بالا بوديم كه در 22 سال گذشته واقعا بيسابقه بود. در مراسم اختتاميه هم از دو تن از بزرگان موسيقي كشورمان، استاد كسايي و استاد پورتراب تجليل ويژهاي به عمل آمد. در كل اميدوارم سطح كيفي در سالهاي آينده از اين پايينتر نيايد
.
|