تماشا و حظ

رضا بهروز

 

   

 

همنشينی المانها، رسانه ها و هنرهای متنوعی که در شکل گيری يک اثر سينمايی ايفاگر نقشند، قاعدتا زاينده تکثر در شيوه نگاه و شيوه تاويل و در نهايت تکثر در شيوه زيستن با اثر است .از اين رو عمل تماشای فيلم تا رسيدن به سرحد حظ بردن از اثر، خود می تواند به عنوان هنری ظريف و مجرد به شمار آيد.

مخاطبان يا به تعبير بهتر تماشاگران، در سطوح مختلف، شيوه های مختلفی در زيستن با اثر در پيش می گيرند.

در عمومی ترين سطح تماشا که تماشاگرانش را در تعبيری نه چندان دلچسب مخاطب عام می خوانند، اراده تماشاگر معطوف به لذت و سرگرمی است و هرچه در زمانی که صرف تماشای فيلم می کند بيشتر از گرفتاريهای روزمره دور شود و بيشتر خود را در جايگاه شخصيت و

يا موقعيتی که از موقعيت خود مطلوبتر می داند، غرق کند و در کل هرچه فوران حسی بيشتری به تماشاگر دست دهد، تماشای موفق تری داشته است.

در سطحی ديگر تماشاگرانی هستند که به علمی از هنر بودن سينما رسيده اند و اراده ايشان در تماشا معطوف به نشانه شناسی و مفهوم است.دغدغه اين تماشاگران حين تماشا، رمزگشايی قطعات و اجزای اثر است برای نيل به مفهومی کلی و قطعی از کليت اثر.در اين شيوه تماشا، فيلم فی ذاته جدولی در نظر می آيد که بايد با ريزبينی و تمرکز به تمامی حل شود.از این رو نوعی پرسش و پاسخ درونی همواره در ذهن اين تماشاگران در جريان است و فيلم ديدن ايشان بدل می شود به فرايندی تحليلگرانه و معناساز. اراده معطوف به مفهوم به تعبير کارشناسان، طراح بدترين پرسش تاريخ سينماست: "اين فيلم چی می خواست بگه؟" اين پرسش عملا يک فيلم، يک اثر سينمايی و يک اثر هنری را به يکی دو جمله فرو می کاهد که دستاوردی جز ارضای تمايل انسان به تملک و از آن خود کردن هرچيز از جمله اثر هنری، به بار نمی آورد و اين تماشاگران با تمرکز بر مفهوم، مسير لذت بردن از فيلم را نيز بر خود مسدود می کنند.

سطح سوم تماشا که از آن به اراده معطوف به حظ ياد می کنيم. تماشاگر اين سطح می خواهد عاشقانه در دنيای اثر زندگی کند، از هر آنچه در آن دنيا زيباست و دوست می دارد لذت ببرد و سرانجام با خروج از دنيای اثر، با مرور هر آنچه در آن دنيا از سر گذرانده و کنار هم چيدن آن لحظات، نه به فهم اثر بلکه به مقام شناخت اثر نائل می آيد. شناختی حاصل از همزيستی و دوستی و عشقبازی با اثر هنری که دغدغه اصلی اين تماشاگران در مواجهه با فيلم است که برای نيل به این مقام در دو منزل توقف دارند:

1.    مقام تواضع

2.    مقام شکيبايی

تواضع در مقابل اثر مانع مداخله و درگيری خودآگاه فکری و ذهنی تماشاگر حين تماشاست .چراکه تماشاگر خود را در مقام دريافت کننده و کسی که می خواهد به شناختی عميق از یک پديده نائل آيد، می بيند.خويشتن عقيده ای و فکری خود را هنگام تماشا يا بهتر بگويم جذب اثر موقتا به کناری می نهد تا فارغ از هر گونه پيش داوری و داوری پيش از پايان فيلم، دريچه نگاهش به روی اثر را هرچه گشوده تر نگاه دارد.

شکيبايی تماشاگر، خوددار بودن اوست در مقابل اظهار نظر عجولانه اش درباره فيلم .چرا که کامل شدن تاثير روانی و معنوی يک اثر هنری در انسان، نيازمند گذر زمان است، زمانی بيش زمانی که برای نشست لذات مادی نياز است.لذت طعم يک خوراکی صرف چشيدن آن بدست می آيد اما برای حظ بردن از يک اثر هنری زمان می خواهد تا گفتگوی درونی اثر با ناآگاه تماشاگر به بار نشيند و مرحله ای از شناخت اثر به کمال رسد که اين صبر می طلبد. چه برای رسيدن به نقطه پايانی فيلم و چه به انتظار نشست اثر در دل.

اراده معطوف به حظ، اراده ای است که توامان معطوف است به لذت و شناخت. شناخت اثر پلی است به شناخت دنيا و آدمهايش که نهايتا منجر به شناختی از خود می گردد.

 اينکه از چه نوعی از لحظات سينمايی حظ وافر حاصل آيد و ارتباط اين لحظات با خويشتن و زيستن تماشاگر چيست، روزنه هايی به شناخت خويشتن می گشايد. برآنيم در مجالهايی که دست دهد با اراده معطوف به حظ، لحظات و وجوهی خاص از فيلمها را عاشقانه به تماشا و گفتار بنشينم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد .

 

 

 

www.sadnavaa.com   

 

reza.behrooz@gmail.com

 
 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi