" بالاترین ِ همه ی قوانین عشق است و عشق شفقت است "

                                                                          ( آرتور شوپنهاور )

 

 رویا

 

شگفتا که در چهره ام خستگی غریبی موج می زند ، انگار که هزار سال است مرا نفهمیده اند !

و تنها چون جنگلی میان دریا و کوه نشسته ام.

اما تو باران باش و ببار، آفتاب باش و بتاب! بر مزرعه ی رویاهایم !

دستانت را دریغ نکن! از این همیشه های ابری،

می خواهم خورشید را لمس کنم.

دخترکان ِ کولی،همیشه دلتنگند، چین چین ِ دامن شان ،

خطوط در هم رویاهاییست که هرگز فرا نمی رسند.

پنجره را باز کن! به آنها لبخند بزن! به رویاهای من...

به رویاهای من وقتی در این بعدازظهرهای گرم و دم کرده ، سوزان و بی وقفه،

شک نمی کنم که تو دستانم را در دست گرفته ای و می خندی !

نه! شک نکن! حالم خوب نیست!

من شبیه این آدم ها نیستم.

شک نکن!

با این حال

دوستت دارم !

تو را که طبیعی ترین عادت غیر طبیعی هستی ،

رخدادی ناگهان و عزیز ، بی وقفه و لبریز ، درک حادثه ی تو ساده نیست ،

تو دشوارترین سادگی ممکنی و ساده ترین دشواری ِ محتمل !

برای من که تو را به یاد می آورم، از تو حرف می زنم تا باران را حس کنم، تا بهار را بفهمم.

و خاطره هامان را ورق می زنم ، تا آفتاب را پس از باران تماشا کنم.

چقدر با شکوه و تماشایی ست ، منظره ای که با تو شکل می گیرد،

چقدر شنیدنی ست، آوازی که از تو می تپد .

باش ! تا این صدا ، این رویا، تازه شود .

و وقتی احساس می کنم

این چراغ ها که سبز نمی شوند ! این روزها که تمام نمی شوند،

این کابوس ها که... ، این سایه ها که خسته نمی شوند، این راه ها که...

این... نمی شوند !

تنها، بودن تو ، حادثه ای است که اثبات می کند: می شوند!

باید اقرار کنم! تمام اشتیاقم را ، تمام اشتیاقی را که به تو می رسد ،

حریص و بی پروا ، معصوم و بی پرده ، تمام خواستنت را باید فریاد کشید ،

بر این روزهای بی روزنه ،

بر این فلات زیبای فراخ ! روزی باید اقرار کنم !

و این واژه های معصوم و ساده

ارزانی تو ، که معصومانه جهان را می نگری و

سادگی ات را هیچ هراسی نیست ، می باید بستایمت

که زیبایی و معصوم ، چنان که خودت !

و عزیز و یگانه ای از آن دست که عمر و جوانی .

 نه ! این واژه ها را سر آن نیست تا ترجمان احساس من باشند.

در هوایی لبریز آزادی، مرا

زبانی دیگر باید و توانی دیگر ...

 

 

 

 

 
 

 

 

 

 

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو  | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi