مانی رهنما

   

 

 

 

شاید تنها مطلبی که در مقدمه مصاحبه "مانی رهنما" میتوانم عنوان کنم این است که، روبروی خواننده ای قرار گرفتم که به قول یکی از  ترانه سرایان بزرگ، دارای صدائیست که خداوند به معدود کسانی هدیه کرده است. مانی رهنما، دوست و همراه همیشه این 5 سال اخیرم که شاید جزو اولین هنرمندانی بود که به پیله ها به دید حرفه ای نگریست و اکنون و پس از گذشت 18 ماه از فعالیت مجله، صفحه او در هر شماره، جزء محبوبترین صفحات خوانندگان محسوب می شود. از او به سبب این اعتماد و همکاری اش سپاسگذارم.

مصاحبه ای که از نظر می گذرانید، گپ و گفتیست خودمانی که شاید برای خیلی از طرفداران او حاوی نکات ارزشمند و خواندنی باشد.

    
مصطفی ازقندی      

مدیریت پیله های شیشه ای   

 

**********************

 

آقای رهنما، از آخرین مصاحبه ی مشترکمون در مجله پیله های شیشه ای، حدودا یک سال می گذره. تا اونجائیکه من در جریانم شما در طول این یک سال به غیراز برگزاری چند کنسرت، در بازار موسیقی فعالیت خاصی نداشتید. با توجه به گذشت زمانی درحدود 4 سال از انتشار آخرین آلبومتون یعنی" تموم شد ترانه" ، می خوام رک و بی حرف پیش! در مورد علت این کم کاری سوال کنم؟
من فکر می کنم برخلاف اون چیزی که عنوان کردی، من به هیچ عنوان کم کار نبودم! همانطور که خودت در جریانی، در طی این یک سال و نیم گذشته تصمیم گرفتم تا یه سری فعالیتها و تجربه های جدیدی رو در زمینه ساخت ملودی و آهنگسازی انجام بدم که نتیجشون آماده شدن دو آلبوم از هنرجویان خوبم، آقایان "کسرا و محسن وحیدی" بود که در حال حاضر در مرحله اخذ مجوز موسیقی در وزارت ارشاد هست و انشاالله تا حدود 4 ماه دیگه به بازار میاد.
در طول این یکسال علاوه بر این دو اثر، به جمع آوری دو آلبوم هم، برای خودم پرداختم که تصمیم دارم تا پس از پایان کار بچه ها، منتشرشون کنم و فکر می کنم به فاصله چند ماه پس از آلبوم محسن و کسرا به بازار بیاد.

ممکنه بیشتر توضیح بدید.
بله! اولین آلبوم، اثریست برای خلوت مخاطبانم، که در اون بیس کار بر پایه ساز پیانو شکل گرفته و کلا یک آلبوم پیانویی محسوب میشه. البته شاید لحظاتی یک یا دو ساز به صورت سلو به موسیقی اضافه بشند تا نوای کلام و تکمیل تر کنند، اما همونطور که گفتم، مبنای اصلی کار بر اساس ساز
پیانوئه.


آیا این استفاده بارز از پیانو علت خاصی داشت؟
 بله، به دلیل اینکه واقعا می خواستم به نوعی مردم رو با شعر، و صدای خواننده تنها بذارم . همونطور که گفتم شاید جاهایی تک سازایی بیان و کمی فضا رو رنگ آمیزی کنند تا لحن موسیقی کامل تر بشه ولی قطعا بر خلاف آخرین غزل، کار به صورت ارکستراسیون نخواهد بود.


در این آلبوم با چه دوستانی همکاری دارید؟
 تنظیم این آلبوم بر عهده استاد مسلم موسیقی، آقای "آندره آرزومانیان" خواهد بود، که در حال حاضر کلیه قطعات رو به ایشون سپردیم و فکر می کنم به زودی تنظیم ها رو به مرحله ضبط برسونند. در بخش ترانه هم از همکاری دوستان خوبم: اندیشه فولادوند، مریم اسدی، حامد نوری، بابک صحرایی و دیگر عزیزان (در قالب 9 ترانه) استفاده کردم.


و آلبوم دوم ؟
آلبوم دوم، "آرتیست" نام داره که بر خلاف آلبوم اول دارای ترکیب کاملتری از سازهاست . آرتیست هم به فاصله حدودا شش ماه بعد از آلبوم اول، به بازار میاد.


در این آثار با چه آهنگسازانی همکاری خواهید داشت؟
نکته ای که شاید برای دوستان جالب باشه اینه که در این دو آلبوم، سعی کردم تا بیشتر از آهنگسازی خودم استفاده کنم. البته خودت که بهتر می دونی این تجربه ای نیست که یک شبه به سراغم اومده باشه و شاید چیزی درحدود هفت، هشت ساله که یکسری ملودی هایی با من همراهند! ملودی هایی که همیشه در خلوت خودم زمزمه می کردم. حتی یادمه "استاد بیات" روی چند تا از این ملودی ها نظر داشت و براش دلنشین و جالب بود. خب منم تصمیم گرفتم تو این دو آلبوم از این ملودی ها استفاده کنم. البته امیدوارم که نتیجه نهایی موفقیت آمیز باشه.

آقای رهنما، با توجه به شرایط فعلی جامعه، آینده فعالیتتون در زمینه موسیقی رو چطور می بینید ؟
اول از همه شما باید یه نکته رو در نظر داشته باشی، متاسفانه در وضعیت الان موسیقی کشور اون گروهی که تنها و در حاشیه قرار گرفتن، دوستانیند که تاکنون به فکر تولید موسیقی خوب و فخیم بودند و برای کارشون واقعا زحمت کشیدند !! کسائیکه در آثارشون دغدغه و وسواس زیادی دارند و همیشه تفکری در پشت کارشون به چشم میخوره. اما متاسفانه این افراد به واسه مشکلات زیادی که باهاش روبرو اند، به ناچار جزء ایالت گوشه نشین و اقلیت دورافتاده قرار گرفتند!


چه مشکلاتی؟
ببین، در شرایط فعلی تولید و ضبط کار یه سری مشکلات به همراه داره و متاسفانه هزاران مشکل بعد   از اون شروع میشه! اگه شما بهترین کار رو هم تولید کنی ولی نتونی به طور صحیح و درست به دست مخاطب برسونی، خب قطعا کل این پروسه هیچ ارزشی نداره! چون تریبون ِ اثر بخشی برای این ارتباط وجود نداره. نکته دیگه به تناسب خط فکری هر آلبوم با مسائل روز مربوط میشه ، برای مثال شاید حرفی که من در آلبوم آخرین غزل در سال 76 بیان کردم، حرف اون روزم نبود و مثلا مربوط به سال 74 میشد که کار وارد وزارت ارشاد شد. در نتیجه آثار خوب ، در زمان مناسب خودش به بازار نمی آد و حتی در عوض شاهد رشد قارچ گونه! موسیقی های سخیفی هستیم که به تنها چیزی که فکر نمی کنن فکر و شعور مخاطبه!

ولی جناب رهنما خیلی ها این کم کاری شما رو جدا از وضع کنونی، به دلیل وسواس زیادتون می دونند .
اولا باید بگم که این به قول شما کم کاری، تنها به شخص مانی رهنما بر نمی گرده و متاسفانه شامل اکثر دوستانیه که در شروع دوباره موسیقی پاپ، خوب کار کردن و به نوعی آغازگر این جریان بودند. اما در مورد نکته ای که اشاره کردی، باید بگم اگه بخوام به سبب کم کاری متهم به وسواس زیاد و یا بی انگیزگی بشم، بدون که علتش هیچکدوم از اینا نیست و برعکس خیلی هم انگیزه دارم! ولی تو باید شرایط کاری رو هم در نظر بگیری. علاوه بر مسائلی که مطرح کردم به نظرت وقتی یک کار تولید میشه، چه تضمینی برای بازگشت سرمایه ی اسپانسر وجود داره؟ مخصوصا با شرایط الان ِ وبسایت های اینترنتی و پخش آلبوم و لو رفتن کار هنرمندان چه قبل از پخش رسمی و چه بعدش.
خب، همه اینا یعنی: انتشار آلبوم، فقط صرف هزینه !

به مساله خوبی اشاره کردید، مساله کپی رایت. شما چه راه حلی برای حل این مشکل پیشنهاد می کنید.
مصطفی جان، بهتره رور راست باشیم. پیشنهاد؟! هنوز کسی نمی خواد مسئله کپی رایت رو تو این کشور حل کنه. حداقل تا الان که در مورد موسیقی اینطور بوده. دوستان فراموش کردند که جمع کثیری از افراد از این راه نون می خورند: خواننده، نوازنده، ترانه سرا، آهنگساز، تنظیم کننده، صدابردار، شرکت های تولید کننده ای سی دی و کاست و تمامی گروه هایی که با این دوستان همکاری می کنند.
به نظرم این قضیه با برخورد قانونی درست نمیشه و باید فرهنگ مردم رو اصلاح کرد و تغییر داد. مثلا همونطورکه در تلویزیون روی فرهنگ ترافیک مانور داده میشه، حداقل به اندازه 50 درصدش رو صرف مساله کپی رایت در موسیقی و فرهنگ سازیش کنن، کاری که شاید تا حدودی زیادی در مورد سینما انجام شد.
یادمه یه روز که با مدیران یکی از این شرکتهای تولید کننده صحبت می کردم و بعد از شنیدن حرفاش بهش حق دادم.ایشون می گفت مثلا من ِ شرکت، 50 هزارسی دی تولید و هزینه می کنم. هنوز این سی دی و کاست از شرکت من خارج نشده، زیر پله ای مغازه ی بغلی !!  همین آلبوم رو با یک دهم قیمت من، اونم تو جلدی که نه خبری از اسامی هنرمنداست و نه کیفیت مناسبی داره عرضه می کنه و درنهایت هم یه وضع نامطلوب و کیفیتی نامناسب به مردم ارائه میشه!! قسمت آزار دهندشم اینجاست که متاسفانه مردم هم،اینگونه آثار رو خریداری میکنند.

بله! متاسفانه حق با شماست. بهتره از بحث حزن انگیز کپی رایت خارج بشیم و به بحث عجیب تر شایعات اینترنتی بپردازیم! در بعضی از سایتهای اینترنتی خوندم که شما قصد خروج از کشور و فعالیت، در مارکتی غیر از مارکت ایران رو دارید. این قضیه تا چه حد صحت دارد ؟
در جواب سوالت باید بگم، همیشه معتقد بودم هر چقدر که سیستم موسیقیمون با مشکل روبرو باشه، نباید این مساله رو فراموش کنیم که به هرحال اینجا مملکتمونه و هممون دوستش داریم. من اعتقاد دارم اگر قراره هنرمند حماسه ای رو خلق کنه، این حماسه داخل گود شکل می گیره، بین همین مردم.
البته در این مورد شایعه ای هم شنیدم، در مورد کمک شادمهر برای حضورم در خارج از کشور. در این مورد باید بگم که شخصا شادمهر رو خیلی دوست دارم، او پسری با استعداد و واقعا هنرمنده. ولی تنها دیدار ما به سال 77 بر می گرده و به غیر از اون هیچ تماسی بین ما صورت نگرفته. متاسفانه این مورد هم به همون قضیه اختلالات اینترنتی!! برمی گرده . ضمن اینکه فکر نمی کنم خود کشور هم بعد از 15 سال فعالیتم، که واقعا دلسوزانه بوده راضی به این قضیه باشه و دوست داشته باشه تا هنرمندانش رو از دست بده ...

آقای رهنما، فوت استاد بابک بیات چه تاثیری بر روحیه و کار موزیک شما گذاشت؟
ببین، اگه اشتباه نکنم از سال 71 تا زمان فوت استاد بابک بیات، نزدیک به 15 سال، ما سه روز در هفته رو با هم می گذروندیم. شاید بارزترین ويژگی که میشه در مورد استاد بیات گفت، اینه که ایشان آهنگسازی بود که هر لحظه در آستینش، یه ملودی زیبا داشت.
باور کن تا دو ماه بعد از فوت ایشون چند بار در حین رانندگی، با کمال تعجب متوجه شدم که در مسیر خونه آقای بیاتم و اصلا این قضیه رو باور نکرده بودم. کلا ما اینجوری بودیم، یک دفعه حالمون بد می شد و بدون اینکه به هم زنگ بزنیم پیش هم می رفتیم و بعد از یکی دو قطره اشک و درد و دل آروم می شدیم. لحظه های اولیه فوت ایشون رو نمی تونم توصیف کنم، خیلی حال بدی داشتم و با وجودیکه خودم اونجا بودم، ولی نمی تونستم باور کنم. شاید بعد از دو ماه کم کم تونستم با این قضیه کنار بیایم. متاسفانه خیلی از حرفا را نمیشه بیان کرد... به هر حال خدا بیامرزدشون .

به تازگی شاهد آثاری از شما ئیم که با استقبال زیادی روبرو شده. آثاری که دراکثر آنها را شخصا اقدام به آهنگسازی کردید.سوالی که مطرح میشه اینه که راز موندگاری این قطعات در عین سادگی در چیه، قطعاتی که شاید اون پیچیدگی های آثار و آلبوم های قبلی شما را نداشت؟

باید عرض کنم که من مدتی که به عنوان خواننده در کنار آقای بیات افتخار شاگردیشونو داشتم و همچنین در زمان همکاری با آقای تقی پور (که البته ما کارمون را همزمان با هم شروع کردیم و آشنایی ما توسط خود آقای بیات بود) همیشه علاوه بر مساله خوانندگی، به آهنگسازی هم فکر می کردم، چون من قبل از اینکه برای آواز خدمت آقای بیات برم، علاقه زیادی به نوازندگی ساز، مخصوصا پیانو داشتم و این حس نوازندگی و متعاقبش آهنگسازی همیشه با من همراه بوده. کاملا یادمه زمانیکه داشتیم قطعه پرنده رو ضبط می کردیم استاد بیات به بهرام دهقانیار عزیز گفت :" آقای دهقانیار حواست باشه، مانی خودش هم، خوب آهنگ می سازه ! " ( خنده)
بعد از اون چندین بار وقتی موقع کار با پبانو برای خودم ملودی هایی رو تمرین می کردم، با استقبال استاد بیات روبرو شدم و ایشون می گفت که با این ملودی هایی که می زنی بهتر میتونم صدات رو بشناسم. با توجه به این دلگرمی ها، بعد از مدتی به طور جدی تری به این قضیه نگاه کردم و سعی کردم تا کار با نرم افزارهای کامپوتری رو هم یاد بگیرم تا از مدرنیته در موسیقی هم عقب نباشم و خب ، یواش یواش با تشویق دوستان و اعتماد به نفسی که پیدا کردم آهنگسازی را جدی تر دنبال کردم ، تا اینکه نهایتا چند کار با ملودی های خودم تولید کردم که با توجه به لطف مردم، با استقبال خوبی روبرو شد.

آقای رهنما، تیم کاری که قبلا با اون همکاری داشتید امروز کمی پراکنده شده . اتفاقاتی مثل فوت استاد بابک بیات، حضور داریوش تقی پور در آلمان، مهاجرت بابک امینی، بابک روزبه، پیام پارسا به خارح از کشور و خروج اندیشه فولادوند از وادی ترانه و ورودش به حیطه سینما. چقدر سعی می کنید تا جایگزین مناسبی برای این بزرگان پیدا کنید و آیا تیم کنونی که با اون همکاری دارید، قابل قیاس با این بزرگان هست یا خیر؟
سوال بسیار به جایی ست. شاید مهمترین چیزیکه من در این طی چند سال یاد گرفتم ماهیگیری در عرصه هنر بود! به عنوان مثال،با پیام پارسا ساعتها نشستیم و صحبت کردیم و از او بسیار یاد گرفتم. از داریوش عزیز هم همینطور. استاد بیات که جایگاه خودشو داشت و همینطور بابک امینی عزیز و دوستان دیگه ای که اسمشونو آوردی. شاید تمام اون ارتباطا باعث شده تا امروز که، این دوستان در کنارم نیستند یا کمتر حضور دارند بتونم به تنهایی به راهم ادامه بدم .
در تیم جدید، مثلا در این مدت من با ترانه سرایی به نام حامد نوری آشنا شدم که حاصل این ارتباط تولید اثری به نام آرتیسته که به نظرم بعد از قطعه مرسدس اون کارکتر و لهجه ای که مانی رهنما داره رو، به خوبی پیاده کرده.
ببین، ایشون یه شخص جدیده با نقطه نظرات تازه و مثبت. من همیشه در انتخاب دوستام به دنبال این بودم که ببینم ریشه این آدم در کجاست و آیا اون چیزی که من به اون فکر می کنم برای این آدمم مهمه یا نه؟ و خوشبختانه باید بگم که امروز از اکثر انتخابام راضیم، مخصوصا بچه هایی که در حال حاضر با اونا همکاری دارم.

می دونم که "مانی رهنما" هنرمند خانواده دوستی ست. با توجه به مشغله کاری زیادی که دارید، چطور سعی می کنید تا بالانس و تعادل مناسبی بین کار و خانواده برقرار کنید؟
 به نکته خوبی اشاره کردی، برقراری این عدالت مخصوصا در کار ما و با توجه به درگیری های زیاد، واقعا مشکله. اما من کوچکترین فرصتی که به دست میارم رو به خانواه اختصاص می دم. یادمه همسرم در دو سه سال اول زندگی با قضیه کاری من، کمی مشکل داشت، ولی خوشبختانه بعد از گذشت چند سال اول و خب الان که 9 سال از ازدواجمون میگذره، هر دو تونستیم تا به یه ساحل آرامش برسیم و من به قولت سعی کردم تا این بالانس رو رعایت کنم و البته همسرمم به درک بالاتری از حرفه من رسیده است.
مصطفی جان! شاید این حرفمو کمی اغراق بدونی، اما به نظرم همسرم در حق من واقعا ایثار می کنه، چون زندگی با یه هنرمند و مسائل و مشکلاتی که باهاش در ارتباطه، واقعا سخت و مشکله ولی ایشون تمامی این مشکلات رو به خوبی درک کرده.

جناب رهنما، در پایان اگه حرف خاصی باقیمونده مونده، خوشحال میشم تا بشنویم؟
حرف خاصی نیست، فقط اجازه میخوام همینجا تشکری داشته باشم از همسرم و بهش بگم که "خیلی دوستش دارم". امیدوارم با تموم کم کاریام تو زندگی، پسرم پارسا، با تربیت صحیح همسرم بتونه اول از همه یه انسان خوب باشه و بعد هم اگه دوست داشت وارد کار موسیقی بشه!
در پایان امیدوارم که خانواده هم ما رو بیش از پیش تحمل کنند. (با خنده)

بسیار ممنونم از وقتیکه به ما دادید.
منم متشکرم هم از تو و هم از پیله های شیشه ای و برای تمامی عزیزان آرزوی موفقیت دارم.
 

 

 

**********************

 

 

**********************

 

پاسخ مانی رهنما درباره مرحوم استاد بابک بیات ( ویدیو )

 دوستان محترم، برای مشاهده ویدیو بالا نیاز به نرم افزار *

Real One Player دارند.

*********************

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2008 GlassyGuards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi