کاوه یغمایی در سال 1347 در
خانواده ای هنرمند در تهران به دنیا آمده است. موسیقی را از 7
سالگی در کنسرواتوآر تهران شروع کرد. ساز پیانو را از خانم نوین
افروز آموخت و ساز تخصصی اش فلوت بود. او موسیقی و آهنگسازی را
نیز از دو عموی خود کامران و کامبیز و پدرش کوروش یغمایی آموخت…
موسیقی از کسی به او به ارث رسیده بود که همواره بخش مهمی از
خاطره ی مردم چند دهه ی اخیر است. او به خوبی آنچه از پدر کم
نظیرش و استعداد ذاتی اش در نزد خود به ودیعه داشت را به کار
گرفت و این روزها یکی از بهترینهاست…
پس از بیش از دو ساعت گفتگو دریافتم که یکی از بهترینها بودن
تنها به هنرمندی بستگی ندارد… بهترین بودن در صمیمیت، مهربانی ،
تواضع و فروتنی، صداقت و خوش برخوردی او چند برابر می شد…
مصاحبه ی من با این بهترین ، پیش روی شماست…
المیرا آقازاده
*****************
کاوه یغمایی چرا موسیقی را انتخاب کرد؟
در واقع من موسیقی را انتخاب نکردم،برایم انتخاب کردند! من در
خانواده ای بودم که همه موزیسین بودند و موسیقی را به عنوان یک
شغل نمی دیدند و یک مسیری بود که همه ما با سختی هایی که وجود
داشت باید در آن حرکت می کردیم. و من هم باید در همان مسیر می
بودم و مرا به هنرستان موسیقی فرستادند و من موزیسین شدم! و بعد
از آن باید راهی را ادامه می دادم که خانواده ام در آن بود. به
نظر من ، من خودم موزیسین نشدم، من در خانواده ای بودم که همه
موزیسین بودند و قرار بر این بود که من هم موزیسین بشوم.
من با پیانو شروع کردم،اما بعد از انقلاب کنسرواتوآر بسته شد و
وقتی ما برگشتیم به هنرستان موسیقی دیگر معلم پیانو آنجا نبود و
من از میان همه ی سازها فلوت را به عنوان ساز تخصصی انتخاب کردم
و بعد گیتار را ادامه دادم.
آلبوم مترسک را با چه کسانی کار کردید؟
تمام ترانه ها با مزدا شاهانی بود و ساتگین خواهرم و کامیل
برادرم، اعلا مظفری
و سیروان که یکی از موزیسینهای خوب کشورمان
هست، مرا واقعا یاری کردند.
من با وضعیت سخت و عجیبی موفق به
گرفتن مجوز آن آلبوم شدم.
آلبوم سکوت سرد را چطور؟
تمام ترانه ها از روزبه بمانی بود به جز ترانه ی جاده که کار
وحید میر احمد بود و موسیقی کار خودم بود.
آقای یغمایی روزبه
بمانی حقیقتا یکی از بهترینهاست،اما سوال من این است که شما
چگونه ترانه انتخاب می کنید، چه جور ترانه هایی را می پسندید و
با ترانه سراهایتان چگونه کار می کنید؟ سوژه ها و موسیقی را شما
می دهید یا ترانه را ابتدا انتخاب می کنید؟
بله، روزبه جزو معدود ترانه سراهایی ست که امروزه داریم یعنی
واقعا ترانه سراست. شاید چون امروز هست کسی قدرش را نمی داند،
ولی به نظر من هنرمند عجیب و غریبی ست، و کسی ست که کاملا خودش
را با موسیقی هماهنگ می کند، چه زمانیکه خودش کار می دهد چه
زمانیکه روی موسیقی ترانه می گذارد و کاملا آهنگساز را احساساتی
می کند،در ادبیات تواناست، مدرن و به زبان امروز کار می کند، به
نظر من یک استثناست.در هر دو صورت عالی کار می کند. اما در مورد
سلیقه ی من، موسیقی راک یک موسیقی اعتراض آمیز است، در واقع این
نوع موسیقی در مورد اعتراضات اجتماعی و هرچیزی که انسان را
استثمار کند آگاهی می دهد،اما مقداری از موسیقی که من کار می کنم
موسیقی پاپ است و در مورد عشق و معنی آن و کلا موسیقی عاشقانه
است. به صورتهای مختلف از دهه های پیش روی این کلمه کار شده و
خواهد شد اما در این مورد باید ترانه ای روی من اثر بگذارد. با
من حرف بزند و به عنوان یک آهنگساز به حرکت وادارد.
در قطعه ی با تو ، خانم کانادایی با شما هم خوانی می کند، چه شد
که ایشان را انتخاب کردید که ایرانی نبودند و فارسی را با لهجه و
به سختی می خواند، گرچه جالب شده است.؟
بله،خانم دبی لو(Debbie low) کانادایی هستند که اینکار را می
خوانند. خود این خانم خیلی زحمت کشیدند که دقیق به صورت فارسی
بخوانند. یکی از دلایلی که من مجبور شدم اینکار را انجام بدهم
گرچه الآن راضی هستم از اینکار، این بود که در کانادا هیچکدام از
خوانندگان خوب ایرانی اینجا نیستند، من در ایران با
ساتگین(خواهرم) کار می کردم و نتوانستم در این آلبوم با ساتگین
همکاری کنم. سعی کردیم که خوب انجام بشود. خودم هیچوقت به این
جریان فکر نکردم که چون ایرانی نیست باید با او کار بکنم یا نه،
در واقع پیش آمد.
تفاوت اصلی سکوت سرد
با مترسک در چیست؟
در سکوت سرد، تنها عاملی که خیلی مثبت بود، حمایتی بود که کمپانی
ترانه و آقای وارطان از کارم کردند.
مورد بعد نبودن شرایط سخت ممیزی برای کار پاپ بود و این خیلی
برایم تجربه ی خوبی بود که توانستم به عنوان یک موزیسین کاری را
انجام بدهم که خودم دلم می خواست.
کار روی آلبوم بعدی را
آغاز کرده اید؟
بله، من همیشه کار موسیقی می کنم و در واقع کار من موزیک هست و
این وضعیت را ادامه دار می بینم مگر اینکه از توانم خارج
باشد،یعنی به جایی برسم که توان ادامه دادن نداشته باشم. برای
آلبوم بعدی در حال برنامه ریزی هستم.
در آلبوم بعدی با چه
کسانی همکاری داشته اید؟
در آلبوم بعدی اکثرا با کسانی خواهم بود که مرا در آلبوم سکوت
سرد یاری کردند. نیلوفر فرزند شاد،روزبه بمانی، به اضافه ی تیمی
که در موزیک ویدئو ها هم با من همکاری می کنند و همینطور در
کنسرتها، برای نور، صدا و دکور ، به نام گری فیلم(GREY FILM). در
اینجا هم اگر اشکالی نداشته باشد دوست دارم از علی روشن روان
تشکر ویژه کنم که واقعا در این بخش مرا یاری می کند. من تمام
موزیک ویدئو های آلبوم سکوت سرد را با این تیم کار کردم که تمام
آنها در واقع در Disney fashion week ونکوور کار می کنند.
برنامه ای برای
کنسرتها دارید؟
بله در حال حاضر مشغول برنامه ریزی برای کنسرت آلبوم سکوت سرد
هستیم که برای حدود ماه سپتامبر برگزار خواهد شد که برای اولین
بار در جامعه ی ایرانی اتفاق می افتد که تلفیقی از نمایش و
موسیقی است که وضعیت پیچیده ای ست! در واقع شما وقتی وارد سالن
می شوید هیچ چیز در آن وجود ندارد و از صفر تا صد آن توسط
متخصصین و تیم درست خواهد شد، حتی صندلی ها. و تمام این طراحی
مربوط به شرایط آلبوم می شود و تمام این کارها چه بخش عاشقانه چه
آنچه در مورد جنگ است به صورت نمایش اجرا خواهد شد.
فکر می کنید موزیک
ویدئوی خوب چقدر در کار و تاثیر گذاری آن موثر است؟
در واقع یکی دیگر از تجربه هایی که من خارج از کشور داشتم موزیک
ویدئو بود. امروزه به نظر من موزیک پاپ دیگر بدون موزیک ویدئو
اصلا معنی نمی دهد. مخصوصا که ما رادیوی قوی در زمینه ی موسیقی
نداریم. در واقع اصل موضوع موزیک ویدئو هست و تلاشی که رادیو در
صنعت موسیقی غرب انجام می دهد.یعنی در اینجا حتی شما وقتی خرید
هم می کنید دائما موسیقیهای پاپ روز را می شنوید. چنین شرایطی در
مورد موسیقی پاپ در کشور ما وجود ندارد و اصلا انجام نمی شود و
ماهواره هم(ماهواره ای که از سمت ایران راه اندازی شد) آنطور که
من فکر می کردم کاری انجام نداد. در واقع بدون وجود رسانه ی خوب،
داشتن یک موزیک پاپ قدرتمند امکان ندارد و بیهوده است. و البته
مدیریت آن هم مهم است که چندتا ماهواره راه بیافتد و هر کس هر
کاری دلش بخواهد بکند تنها ضربه زننده است و کمکی نمی کند.
سوژه ی موزیک
ویدئوهایتان را خودتان می دهید یا گری فیلم؟
تمام اینها به صورت تیمی انجام می شود، در واقع اول سوژه ای وجود
دارد که بیشتر به ترانه ی روزبه مربوط می شود و بعد با توجه به
امکانات و تواناییها و سوژه ها می رویم به سمت اینکه کار خوبی
ایجاد کنیم. یکی از چیزهایی که من واقعا نمی خواهم به آن برگردم
سختیهایی بوده که کشیده ام و بحث در مورد آنها بی فایده است و من
می خواهم با قدرت و فعالیت بیشتر ادامه ی کار بدهم و تصمیم دارم
آنچه در مورد موسیقی در ذهن داشته ام به تصویر هم بکشم و چون ما
متخصصان خوبی در زمینه کار ویژوال داشته ایم و پیشرفتهای خوبی
کرده ایم در داخل کشور نه ولی در خارج کشور توسط ایرانیها موزیک
ویدئوهای خوبی بوده است که ما تصمیم داریم همراه با موسیقی و
تصویر همراه با ایران و لس آنجلس کار خوبی ادامه بدهیم.
تا آنجا که من می دانم
موسیقی راک اند رول برگرفته از موسیقی کانتری و وسترن سفید
پوستان آمریکایی و یا بلوز سیاهان آمریکایی و راک هم بخشی از آن
است با تغییراتی، آیا تلفیق این نوع موسیقی با موسیقی ایرانی و
شعر ایرانی سخت نیست؟ چه باید کرد که کار خوبی از آب در بیاید و
با فرهنگ ما هماهنگ شود؟ چه می کنید که راک واقعی ارائه دهید؟
همانطور که شما گفتید این موسیقی یک موسیقی غربی است و به دلیل
بمباران اتمی آمریکا، کسانی مثل باب دیلن تصمیم گرفتند که خلاف
این مسیر حرکت کنند با یک نوع و سبک موسیقی خاص که تبدیل به راک
امروزی شد . اما امروزه مختص آمریکا نیست و در
آلمان،انگلیس،ترکیه و حتی ژاپن ما موسیقی راک خوبی می بینیم. حتی
در بلوک شرق مانند بلگراد و مقدونیه. من به شخصه با اینکه غربی
ست و نباید استفاده کرد مخالفم. اما در مورد سوال شما و تلفیق،
اصلا مسئله تلفیق نیست. نظر من این است که چیزی به اسم تلفیق
نداریم و حرفهایی که مبنی بر تلفیق موسیقی سنتی و پاپ می زنند و
غیره بیشتر یک نوع بازی ست. به سادگی نمی شود دو سبک موسیقی را
با هم تلفیق کرد و در نهایت اینها بی ارتباط با هم خواهند بود.
موسیقی پاپ ما در داخل احتیاج به یک زیربنای محکم دارد از نظر
تکنیک، علم و پیشینه ی فرهنگی. موسیقی پاپ بدون پایه ی موسیقی
راک معنی نمی دهد. تمام سازها و تنظیمات آن مال موسیقی راک است.
و اصلا ربطی به شرق و غرب ندارد و منظور من موسیقی راک ایران است
که باید تقویت شود که در ابتدای کار بعد از انقلاب تخریب شده
بخصوص توسط کسانی که خودشان موزیسین بودند و سبکهای دیگری مثل
سنتی و کلاسیک کار می کردند البته نه همه اما بعضی واقعا می
خواستند موسیقی راک از بین برود و آنها ادامه ی حیات بدهند. ما
تنها کشوری هستیم که خودمان موسیقی پاپ خودمان را تخریب کردیم. و
راک زیربنای پاپ است که به هم مانند زنجیر وصل هستند و ما اگر می
خواهیم موسیقی پاپ داشته باشیم باید تصمیم بگیریم و موسیقی
پاپمان تقلید غرب نباشد. من منظورم همه نیست و نمی خواهم به کسی
توهین کنم اما بعضی تنها موسیقیهای غربی را با تغییر شعر تقلید
می کنند. من تنها کاری که می توانم بکنم این است که سعی خودم را
بکنم تا کار خودم را خوب ارائه بدهم. من تمام حرفم این است که
چیزی نمی دانم و سعی می کنم بدانم و تمام تلاشم را بکنم.
شما با کسانی کار می
کنید که فارسی بلد نیستند، اکثرا کانادایی هستند، نظر آنها در
مورد موسیقی شما چیست؟ با اینکه از ترانه اش چیزی نمی فهمند،
موسیقی تنها را می پسندند؟
ما با دوستان کانادایی همکارم که صحبتم کرده ایم، قرار هست که ما
در مجلات ونکوور، مانند مجله ی مترو و ... تبلیغات کنیم و بلیط
کنسرت را در ticket master بگذاریم. چون بخشی از طرفداران ما
غربی ها خواهند بود چون این سبک موسیقی غربی ست . و هدف من هم
همین است و برای همین آمدم که موسیقی خودم را به غیر ایرانی ها
معرفی کنم. من خودم قبل تر ها زبان انگلیسی ام خوب نبود و ترانه
ها را نمی فهمیدم. اما موسیقی اش را دوست داشتم. بعدها که زبانم
بهتر شد فهمیدم که ترانه همان معنی داشت که من فکر می کردم و من
برای خودم هم عجیب بود که از طریق موسیقی ترانه را حس می کردم.
نه دقیقا اما مضمون را از طریق موسیقی می گرفتم. و این ارتباط را
برقرار کرده بودم. از طریق موسیقی می شود با موسیقی راک ارتباط
برقرار کرد. در این موسیقی اولویت اول موسیقی ست بعد ترانه، بر
عکس موسیقی پاپ. برای اینها هم همینطور است.
چرا موسیقی ما اینهمه
فقیر است و در عرصه ی جهانی حرفی برای گفتن ندارد؟ در حالیکه حتی
موسیقی هند و ترکیه طرفدار فراوان دارد؟
متاسفانه ما در مورد موزیک پاپ هیچ حرفی برای گفتن در عرصه ی بین
المللی نداریم. بله، کنار ما کشوری مثل ترکیه و یا حتی هند واقعا
در عرصه ی پاپ قدرتمند هستند و چه دلیلی دارد که ما از نظر
فرهنگی و اقتصادی نتوانیم از این اهرم قدرتمند استفاده کنیم و
کمک بگیریم. من واقعا دلیلش را نمی فهمم و نمی دانم چرا این سبک
از موسیقی به این شکل در داخل کشور مورد حمله هست. در خارج به
موسیقی شرق علاقمندند و اما نمی شود انتظار داشت که ما ردیف
میرزا عبدالله بزنیم و اینها لذت ببرند! اصلا چیزی نمی فهمند،مثل
موسیقی چینی که ما نمی فهمیم. اما تنها زبان بین المللی موسیقی ،
موسیقی پاپ است و ما باید موسیقی خود را به این صورت ارائه کنیم.
مثل سانتانا ، شکیرا و ... که به این صورت فرهنگ و موسیقی خود را
به دنیا ارائه می کنند. متاسفانه ما سرجای خود ایستاده ایم. اما
30 سال پیش موسیقی ترکیه واقعا از ما عقب تر بود. من این صحبتها
را سالها کرده ام و نتیجه نگرفته ام و ترجیح می دهم که کار خودم
را خوب انجام بدهم.
موسیقی ما ضعف زیاد دارد، از افراد ناوارد که تنها به امید
معروفیت وارد این عرصه می شوند گرفته تا استفاده ی نادرست ونابه
جا از sampleها و نرم افزارهای موسیقی و ... اما به نظر شما ضعف
اصلی موسیقی ما در چیست؟ و پیشنهاد شما چیست؟
زمانی که پخش موسیقی از تلویزیون ممنوع شد و تدریس موسیقی در
مدارس منحل شد و تصمیم گیری های اشتباه رخ داد لطمه ی اصلی و
بزرگ به موسیقی ما زده شد. حذف موسیقی از صحنه ی زندگی مردم برای
مدتها باعث این ضعفها شد. شاید ضعف اصلی همین باشد که موسیقی
دنیا به سرعت در حال پیشرفت بود و هست و ما برای مدت طولانی درجا
زدیم و عقب ماندیم.
ما باید از مدارس شروع کنیم و حداقل یک زنگ درس موسیقی داشته
باشیم و با سرعت بیشتر و از زیربنا همه چیز را درست کنیم. آموزش
بدهیم که مردم فرق موسیقی خوب و بد را تشخیص بدهند. و بچه ها از
اول موسیقی خود را هم بشناسند. تا وقتی این زیر بنا ایراد دارد
رفع ایرادهای دیگر و اصلاح به کارگیری نادرست نرم افزارها و ...
کمکی نمی کند. آن هم با سرعتی که موسیقی امروز دنیا دارد حرکت می
کند.
می دانم که قبلا هم شما در مورد موسیقی زیرزمینی صحبت کردید،
نظر فعلی شما چیست؟ این موسیقی در حال حاضردر چه جایگاهی ست؟ و
دوامش چقدر خواهد بود؟
در حقیقت من هرگز اطلاع خاصی از موسیقی زیرزمینی نداشته ام چون
همیشه به صورت رسمی کار کرده ام. ما چیزی به عنوان موسیقی
زیرزمینی در دراز مدت نمی توانیم داشته باشم. چون موسیقی باید
حمایت بشود،آنهم حمایت دولتی،حمایت زیربنایی. ما موزیسینهای خوبی
داریم که موسیقی زیرزمینی کار کنند، اما احتیاج به جا برای تمرین،
جا برای کنسرت،رادیو و تلویزیون برای پخش کارهایشان،کمپانی برای
تولید و پخش و ... دارند. تا کی می شود دور هم جمع بشوند و برای
هم بزنند. آرام آرام از بین می روند. در این موسیقی زیرزمینی که
من به آن می گویم خودجوش،آدمهای با استعداد و کارهای خوب هست اما
مدتها کار میکنند و زحمت می کشند و زندگی می گذارندو می بینند
نتیجه نمی گیرند،انواع اقسام استعدادها می آیند و می روند،انواع
و اقسام گروه ها . موسیقی زیرزمینی قبل از انقلاب هم بود. اما
موسیقی باید حمایت بشود تا بشود نشانه ی هنری و فرهنگی یک کشور.
چرا در ایران گروه های موسیقی کم داریم، گروه هایی مثل اعجوبه
ها و black cats ,friends, در قبل از انقلاب،و گروه هایی مثل
اوهام ، پیکولو، 127 و ... چرا تعدادشان اینقدر کم است و چرا کم
دوام است؟
گروههایی که در قبل از انقلاب بودند وضعیتشان بهتر بود،اجرا
داشتند و کنسرت می - گذاشتند و ... . اما گروههایی مثل آنها که شما
گفتید، مثل گروه اوهام که من کارهایشان را خیلی دوست داشتم و
دارم،نتوانستند به صورت رسمی در داخل کشور فعالیت کنند، وزارت
ارشاد و مسئولین کشور باید این گروه ها را حمایت کنند، این گروه
ها می آیند، چند کار غیر رسمی می دهند و بعد از هم می پاشند،
حیات یک گروه بسته به میزان فعالیتش است. اگر تالار رودکی را
ببندند، ارکستر سمفونیک از بین می رود، مردم مدتی در خانه می
نشینند، ویولون و سازهای کلاسیک می زنند بعد از مدتی دیگر نمی
زنند و می گویند اصلا چه کاری ست!!
آقای یغمایی دوست دارید در ژانرهای دیگر موسیقی هم کار کنید؟
می دانم که کوروش یغمایی موسیقی فیلم گرگهای گرسنه را ساخت و
ادامه نداد و معتقد بود که ساخت موسیقی فیلم کار تخصصی ست،شما در
زمینه ی موسیقی فیلم یا سبکهای دیگر موسیقی کار خواهید کرد؟
من فکر می کنم که موسیقی فیلم از نظر اولویت در وهله ی دوم است.
وهله ی اول اجرای زنده است یا کار کردن در زمینه ی موسیقی پاپ.
به نظر من کسانی موسیقی فیلم کار می کنند که یا نمی توانند این
دو کار را انجام بدهند یا نمی خواهند در این زمینه فعال
باشند،آلبوم بیرون بدهند، کنسرت بگذارند و ... . موزیسینی که
اینکارها را انجام بدهد؛ موسیقی پاپ کار کند و یا کنسرت بگذارد
وقت نمی کند که به موسیقی فیلم بپردازد! من تا زمانیکه این
استقبال خوب مردم از کارم وجود دارد که تمام عشق و علاقه ی من به
کارم از محبت مردم می آید و برای این کار می کنم که ببینم مورد
استقبال واقع شده است یا خیر، و هنوز در این زمینه جای کار دارم
موسیقی فیلم کار نخواهم کرد.
جایگاه موسیقی راک و بعد موسیقی بی کلام، در حال حاضر بین
مردم چیست؟
اصولا لزوم حمایت از موسیقی بی کلام یک امر قطعی ست. اگر ما
موسیقی بی کلام خوب نداشته باشیم، موسیقی خوب هم نخواهیم داشت.
شرکتهای موسیقی باید از آن حمایت کنند با اینکه شاید فروش کمتری
بکند اما اینها کسانی هستند که ارتباط موسیقی ما با موسیقی
فولکلور و سنتی را برقرار می کنند و باعث می شوند موسیقی ما شبیه
هند، ترکیه ، افغانستان و ... نشود و روی این زمینه زحمت می کشند.
ولی درآمد زیادی ندارند و این موسیقی در داخل کشور حمایت نمی شود
و سالهاست که این اتفاق دارد می افتد. کنسرتهای بی کلام تقریبا
از بین رفت. خود ما کنسرتهای بی کلام می گذاشتیم. وقتی موسیقی
پاپ به راه افتاد این نوع موسیقی به مشکل برخورد. اگر کمپانیها
حمایت نمی کنند، که نمی کنند!، دولت باید آنها را مجبور کند.
موسیقی راک هم مخاطب کمتری دارد چون به مراتب تخصصی تر است اما
این دلیل نمی شود که ما نوعی از موسیقی را ممنوع کنیم.
اولین کنسرت راک در ایران کار شما بود با همکاری بابک امینی،
آن زمان استقبال چگونه بود؟
بله ، من و بابک با هم بودیم. استقبال عالی بود. ما در فرهنگسرای
بهمن بودیم و در فرهنگسرا را به دلیل ازدیاد جمعیت بستند. من حتی
با قسمت رزرو بلیط بحث کردم که چرا اضافه تر از تعداد بلیط
فروختید و باعث ناراحتی مردم شدید که مردم پشت در بسته بمانند،
برای اینکه تعداد جمعیت خیلی زیاد بود. استقبال واقعا عالی بود.و
ما هم جوانتر بودیم و خیلی لذت بردیم از آن کنسرت.
همسرتان،نیلوفر فرزند شاد، پیانیست بسیار خوبی ست و مدرس
هنرستان موسیقی و عضو هیئت داوری کنسرواتوآر تهران هم بودند،
داشتن چنین همسری چقدر روی کار موسیقی شما تاثیر دارد؟
بله. خیلی تاثیر دارد. یک موزیسین اگر بخواهد کارش را خوب ادامه
بدهد، حمایت طرف مقابل خیلی تاثیر دارد. باید بداند که اینکار
پستی و بلندی بسیار دارد و شاید در بم زندگی عادی این موضوع را
سخت قبول بکنند. من در زمینه ی موسیقی بسیار از طرف همسرم حمایت
شدم.بله، ایشان ساز تخصصی شان پیانو ست،و حدود 13،14 سال مدرس
هنرستان موسیقی ایران بودند و عضو هئیت ژوری کنسرواتوآر. قبل از
اینکه همسر من باشد یکی از بهترین موزیسین های ایران است و به
دلیل مسائلی که در ایران بود و برای یک دخترکارکردن خیلی سخت
بود،نتوانست کار خودش را خیلی زیاد انجام بدهد اما در کارهای
فعلی من کمک بسیار زیادی می کند.
پدرتان،کوروش یغمایی، در حال حاضر چه می کند؟ فعال هستند؟
دلیل مخالفت با کارکردن کوروش یغمایی چیست؟
کوروش بسیار فعال است، همیشه کار می کند، بی وقفه 4 ساعت می
نشیند و گیتار می زند.اما موردی که هست این است که من از مسئولین
ارشاد می خواهم که کمی در مورد این هنرمند دقیق تر تصمیم گیری
کنند و روزی نرسد که بگویند اشتباه کردیم. چون واقعا هر لحظه می
تواند کاری با ارزش ارائه کند. متاسفانه با مسائلی که هست پخش
کار او دارد بسیار طولانی می شود. من خواهشم این است که این
موارد دست و پاگیر در مورد او زودتر از بین برود و این هنرمند
الآن هست و باید بشود از کارهایش لذت برد.
در حقیقت دلیل مشخصی برای مخالفت
هیچوقت عنوان نشده است. کوروش گاهی کار کرده است، گاهی جلوی کارش
گرفته شده است، دوباره کار کرده است، ما کار آخر او را دوسال و
نیم پیش ضبط کرده ایم به نام ملک جمشید که کار بسیار خوبی ست. که
من هنوز خبری از پخش آن نگرفته ام. امیدوارم زودتر پخش بشود.
برای من بیش از همه چیز مهم است که کوروش با قدرت و بیشتر کار
کند.
پدر شما هرگز استادی نداشته اند و خودشان موسیقی را دنبال
کرده اند و بسیار هم موفق بوده اند،اما عموهای شما کامبیز و
کامران یغمایی از اساتید شما بودند، فکر می کنید خلاقیت در کدام
است؟ آنکه خودش ذاتا هنرمند است و خلاق یا کسی که آموزش گرفته
است؟
به نظر من کوروش استثنا ست. کسانی که نبوغ عجیب و غریبی دارند،
مثل کوروش،استثنا هستند و حتی ممکن است آموزش آکادمیک تاثیر منفی
هم روی کارشان بگذارند. اما به نظر من همه ی هنرمندان نیاز به
بادگیری علم موسیقی و آموزش آکادمیک دارند و خلاقیت هم از علم می
آید البته به جز استثناها
خیلی از هنرمندان ما ایران را ترک کرده اند، هدف شما برای
خروج از ایران چه بود؟
زمانیکه کار برای آدمی مثل من عملی تر باشد در کشورم من دیوانه
نیستم که در کانادا فعالیت کنم!اما اینجا مشکلات بی مورد جلوی
پای من نیست. من در خانواده ای بودم که دیدم در حدود 30 سال چه
اتفاقاتی برای پدرم افتاد و من نمی خواهم که اینها در مورد من
تکرار بشود. هر زمانیکه من احساس کنم مشکلی جلوی کارم نباشد
آروزیم این است که برای مردم خودم در کشور خودم کار کنم. ایران
برای من همه چیز است.یک موزیسین وقتی نمی تواند فعالیت کند در
واقع مرده است و من نمی خواهم این اتفاق برای خود من بیفتد. در
مورد دیگران نمی دانم اما خود من با این هدف حرکت کردم که بتوانم
کارهای بهتر و بیشتری انجام بدهم.
دلیل ماندگاری یک هنرمند، یا یک اثر هنری به نظر شما چیست؟
به نظرم خود هنرمند بودن یک شخص باعث ماندگاری اوست. به نظر من
کسی ماندگار نیست که هنرمند نباشد. هنر همیشه خود من را تحت
تاثیر قرار می دهد.اگر یک اثر هنری هم هنرمندانه و تاثیر گذار
باشد خواهد ماند.ممکن است کسی خیلی سر و صدا کند اما هنرمند
نباشد، پس نخواهد ماند.
شخصیت
هنرمند چقدر روی آثارش تاثیر می گذارد؟ بعضی می گویند فلان
هنرمند اخلاق خیلی بدی دارد اما کارش خوب است و ما دوستش داریم و
کاری به اخلاقش نداریم،نظر شما چیست؟ اینها از هم جداست یا روی
هم تاثیر گذارند؟
در واقع من هم مدتی ست به همین موضوع فکر می کنم.من خودم
گیتاریستی را دوست دارم به نام ریچی بلک مور richy blackmore ،
که همه از اخلاق او متنفر بودند که حتی توی گروه خودش که گروه
راک بود برخوردهای فیزیکی هم بود،این هنرمند یکی از بهترین
گیتاریست های دنیاست. اما برای من مشخص شد که این فرد زحمت می
کشیده است، اما کارهایش کپی ست و اخلاقش مستقیما روی کارش موثر
بوده است. هنرمندی که اخلاقش خوب نباشد و بقیه را اذیت و آزار
کند، اصلا هنرمند نیست. ارتباط مستقیم بین این دو وجود دارد. کسی
که می گوید من به اخلاق هنرمندم کاری ندارم و هنرش را دوست دارم
هنرمندش را نمی شناسد و نمی داند که منبع هنر او و جود و اخلاقش
است و اگر غیر از این باشد منبع آن هنر و هنرمند کس دیگری ست.
من به طور قطع در مورد موزیسین ها می توانم بگویم موزیسینی که
کارش خوب است اما اخلاقش خوب نیست بی شک تحت تاثیر موزیسین دیگری
ست.
فکر می کنید خلاقیت چقدر چقدر روی مورد پسند واقع شدن آثار
نقش دارد؟ بسیاری حاضر نیستند کار جدید کنند و همیشه کارهایی را
می کنند که تا به امروز برایشان جواب داده است، نظر شما چیست؟
به نظر من هر کاری که می گیرد و مردم از آن خوششان می آید حتما
دلیلی دارد. منظورم این نیست که کار حتما خیلی خوب است، ولی حتما
دلیلی دارد. البته این دلیلی بر این نیست که ما دائما همان
کارهارا تکرار کنیم. عقیده ی شخصی من این است که یک هنرمند
هیچوقت دنبال مد یا آنچه کمپانی ها دنبال آن هستند نمی رود. یک
هنرمند باید بتواند هم کار خودش را انجام بدهد و هم مقداری مد و
سلیقه ی مردم را در نظر بگیرد.
به عنوان مثال مردم عادی هیچ چیز از فیلمهای تارکوفسکی نمی فهمند
اما کارهای جیمز کامرون همیشه می گیرد. اما مثلا کارهای هیچکاک
هم مردمی است هم هنری، به نظر من این قدرت است. خلاقیت بی شک بی
تاثیر نیست اما لزوما همیشه کار خلاقانه مورد پسند نیست. باید
خیلی فاکتورها را در نظر گرفت.
کاوه یغمایی را خودتان چطور تعریف می کنید؟
بعضی ها به من میگویند مورچه ی اژدها شو!! گاهی خیلی آرام و ساکت
هستم و گاهی واقعا مثل اژدها می شوم!
برای دو فرزند شما که دختر هستند، چه برنامه ای دارید؟ آنها
هم قرار است موزیسین بشوند؟
اگر علاقه نداشته باشند که بحثش جداست و اجباری نیست. هر کاری
بخواهند بکنند من حمایتشان می کنم.. اما من تمام سعی ام این است
که این دو دختر خدمتی به موسیقی کشور بکنند. بله! 100% اگر علاقه
داشته باشند حتما موزیسین خواهند شد.
فکر می کنید بهتر است از چه سنی موسیقی را شروع کنند؟ و
چگونه؟
من فکر می کنم بچه ها از حدود 4 سالی می توانند به صورت آکادمیک
و حرفه ای آموزش ببینند. این چیزی ست که در دنیا دارد اتفاق می
افتد و در 7 سالگی می توانند اجراهای عالی داشته باشند.و نکته ای
که مهم است این است که حتما معلم خوب برای خود انتخاب کنید که
جوری با شما کار کند که شما می خواهید اگر با شما بدرفتاری بشود
یا شما دوست نداشته باشید به سرعت زده می شوید. و مورد دوم ساز
خوب است. باید ساز خوب داشته باشید. یک آماتور نمی داند که ایراد
از سازش است و فکر می کند که خودش بد می زند.
ساز پایه ای برای شروع وجود دارد؟
نه اما بعضی سازها مثل فلوت تک صدایی هستند اما بعضی سازها چند
صدایی هستند و شما باید بدانید که آکورد چیست و آهنگسازی کار
کنید. معمولا بهتر از همه ی سازها در ابتدا پیانو هست و به آن
ساز مادر می گویند. اما به نظر من هر سازی که بتواند آن پایه ی
آکوردیک را داشته باشد مثل ارگ، پیانو، گیتار و ... می توانند یک
آهنگساز را راهنمایی بکنند و سازهای سولو هم به طور مجزا.
موزیسین مورد علاقه ی خودتان کیست؟
به جز خانواده ی خودم که تاثیر داشتند روی کارم،من موسیقی ریچی
بلک مور را دوست دارم و کارهای آقای بدیعی را خیلی دوست دارم که
کارهای بسیار عالی دارند و تاثیر اساسی روی من داشتند. من ویگن
را خیلی دوست دارم و از ملودی هایش خوشم می آید.
اگر حرف نگفته ای دارید که من در موردش سوالی نکردم و شما
دوست دارید بگویید، بفرمایید.
تنها مسئله ای که دوست دارم بگویم و تکرار کنم برا ی آنهایی ست
که می خواهند کار کنند، شروع کنند و این کار را دوست دارند و آن
هم این است که هیچ چیزی نباید اذیتشان کند. تصمیم گیریهای غلط
کمپانی ها و سیستم موسیقی و ... و اینکه فقط و فقط کار خودشان را
انجام بدهند، نه تقلید کنند، نه دنبال این باشند که چه کاری فروش
دارد، غلط است یا درست، چه کاری به آنها توصیه می شود، زندگیشان
از بین می رود یا نه، فقط روی کارشان تمرکز کنند و مطمئن باشند
که موفق می شوند. یکی از سخت ترین کارهای روی زمین موسیقی ست.
نباید جا بزنند و باید ادامه بدهند.
از شما و وقتی که به
ما دادید سپاسگذارم و امیدوارم که بتوانیم به زودی شما را در
ایران داشته باشیم.
من هم از شما بی نهایت سپاسگذارم ، من مصاحبه های زیادی داشتم
اما این مصاحبه برایم خیلی خاص بود و خوشحالم که شما به عنوان یک
خبرنگار اینقدر در مورد موسیقی اطلاعات دارید و پیگیر هستید که
برای خود من خیلی مهم است که کسی که مصاحبه می کند وارد و مسلط
باشد، که اکثرا اینگونه نبوده اند و از اینکه به این شکل به
موسیقی کشور خدمت می کنید سپاسگذارم.
|