نیگاه کن شهر و ویرون می
نویسن
ببین خواب ُ پریشون می نویسن
سفید ِ حرفای ما، اما اونا
الفباشونُ با خون می نویسن
ما
تو دنیا همیشه مثل رازیم
که
می تونیم بمیریم ُ نبازیم
میون شعله باشیمُ نسوزیم
دل
و ویرون کنیم، عشقُ بسازیم
نگو آدم کشی تقدیر
ِجنگه
جنون خون نگو تقصیر
ِجنگه
شرف می خواد که رو
درو بجنگی
نگو اینا خطای تیر ِجنگه !
اگه کار جهان وارونه باشه
اگه حرفا همه بهونه باشه
می دونیم بیگناها بیگناهن
بجنگ اما جوونمردونه باشه
نیگاه کن شهر و ویرون می
نویسن
ببین خواب و پریشون می نویسن
سفید حرفای ما، اما اونا
الفباشون و با
خون
می نویسن
...
|