عباس لطيفي، متولد سال 1352، آهنگساز و تنظيم كننده ي با سابقه ي
كشورمان است که از سال 1376 و از زمان آغاز به كار موسيقي پاپ،
فعاليتش را ابتدا به عنوان نوازنده و سپس به صورت ملودي ساز و
تنظيم كننده شروع نمود . وی را مي توان يكي از پركار ترين
تنظيم كنندگان بعد از انقلاب دانست . او تاکنون با بسياري از خوانندگان به نام و مطرح موسيقي پاپ كشور
همکاری داشته است. خوانندگاني نظیر : شادمهر عقيلي، دكتر محمد
اصفهاني، فرمان فتحعليان، محسن يگانه، فرزاد فرزين، عليرضا
عصار، خشايار اعتمادي، علي لهراسبي، ماني رهنما،
امير كريمي
، قاسم افشار و ...
تجربه ي زياد اين آهنگساز در عرصه ي پاپ و همچنین روحيه ي
فعال و شخصيت
صميمي اين هنرمند ما را به استوديو ي ضبط آخرين اثر اين
عزيز كشاند.
ماحصل این دیدار، گفتگویی است که ملاحظه می کنید...
مهدی موسوی
میر کلائی
*******************
جناب لطیفی،
در
حال ضبط بوديد ؟
بله!
ممکن است این اثر
را معرفي كنيد ؟
بله، در حال ضبط آلبوم عشق دات كام به خوانندگی آقای حميد رهنورد
هستم. تنظيم
این کار از من و ترانه ها از آقایان: شوكت ، محمد رضا حبيبي و حامد سيفي
پور است . اثریست در فضاي كاملاً پاپ .
گفتيد پاپ، شما از آن سري آهنگسازانی هستيد كه از ابتداي موسيقي
پاپ در كشور حضور داشتيد ، آن زمان دستگاه هاي ضبط صدا (اشاره به
پروتولز ) و همينطور سمپل و نرم افزار هاي كامپيوتري براي
آهنگسازي وجود نداشت ، اما امروز وضعيت به گونه ديگريست ، شما با
وضعيت سابق راحت تر بوديد يا وضعيت امروز ؟ اين سوال را از آن
رو مي پرسم ، زيرا که شنيده ام مرحوم "بابك بيات" تا چند سال پیش
هم نوازندگان را به صورت توامان به داخل استوديو مي برد و در آن
واحد شبيه به اركسر هاي بزرگ صدا برداري مي كرد .
ببینید،
تكنولوژي در تمام دنيا يك مسئله ي خوب و كاربرديست . من هم از
مدرنيته شدن بدم نمي آيد . اما چگونگي مورد استفاده قرار دادن آن
نيز مهم است . در حال حاضر اين تكنولوژي (صداهاي سمپل شده كه از
سازهاي طبيعي گرفته مي شود ) وارد ايران شده . اما مساله این است
که چه كساني
و چگونه از آن استفاده مي كنند ؟ من فكر مي
كنم در كشور ما استفاده ي درستي از اين نرم افزارها نمي شود و
نه تنها نتوانستند كمك كنند بلكه مخرب نیز بودند ...
جداً؟
بله، شما لازم است نگاهي به موزيكهاي توليدي در آلبومها
بيندازيد .
استفاده ي نامناسب از "سمپل" ها باعث شده كه موسيقي ديگر رنگ و
بوي
واقعي خود را نداشته باشد . شما در اين آهنگها ديگر موسيقي
نميشنويد .
فكر
مي كنيد اين امر به علت فقدان نوازنده ي خوب است ؟
خیر! اين تنها دليلش نيست، به طور کلی موسيقي بي روح شده
است، امروز اگر نوازنده ، زنده هم بنوازد باز هم آن رنگ و بو را
ندارد چون حس آهنگسازها عوض شده است . موسيقي
ديگر به ما آرامش نمي دهد و اين بد است . وقتی اشخاص
ناوارد و بي تجربه دست به آهنگسازی و تنظيم مي زنند ، موزيك هاي
رپ ، تكنو ، هيپ هاپ و ... هم درحد استاندارد نخواهند بود! چه
بسا ممكن است موفق هم بشوند ، اما چه بر سر موسيقي مي آيد، وقتي
نه آن حس را دارد و نه تكنيك و محتوا؟
فكر
نمي كنيد اگر در سالهاي اوج موسيقي (دهه ي 50) ،سيستم هاي ضبط صدا با اين كيفيت و با اين شفافييت حضور داشت، بهتر بود
؟
آن زمان سواد لازم وجود داشت ، اما امروز 95 درصد آهنگ سازهاي
كشور سواد لازم را ندارند . حتي نت هم بلد نيستند چه برسد به
اركستراسيون و يا هارموني! ولي در دهه ي 50 كه شما آن را اوج
موسيقي كشور و من آن را اوج موسيقي جهان مي نامم ، موزيسين هاي
ما مثل وارژان ، برادران چشم آذر ، آندرانيك و ... با سواد بودند
ضمن اینکه آن زمان سمپلي نیز وجود نداشت . ضمناً هر كدام از
آنها نوازندگان ماهری
بودند اما امروز آهنگسازها نوازندگي هم بلد نيستند ! من 27 سال
است كه ساز مي زنم و در این زمینه به تحصیل پرداخته ام ، اما فكر
مي كنم هنوز چيزی بلد نيستم ...
و
این يعني
نبايد با اين سيستم ها كار كرد ؟
بايد كار كرد ، اما اول بايد سوادش را به دست آورد .
در
صحبتهايتان فرمودید لازم است که آهنگساز نوازنده ي خوبي نیز باشد .
اما ما تنظيم كنندگان به نامي داشتيم كه اصلاً نوازنده نبودند مثل
"حسين واثقي" .
اولا حسین واثقی ملودی ساز بود ولی برای تنظیم بایستی نوازنده
بود آن هم در سطح عالی،در غیر اینصورت آنچه شاهد آنیم رخ می دهد.
حس ذاتي است ، واثقي انسان با احساسي بود . ضمناً شما نقش تنظيم
كننده را هرگزاز ياد نبريد . تنظيم كننده ساختار ملودي را
سازماندهي مي كند . تنظيم كننده، ملودی خام را به موسيقي دلنشین
تبدیل میکند. ولي شايد به واسطه ي مشهور شدن یک آهنگ، ملودی
ساز آن بعنوان آهنگساز مشهور شود در صورتي كه بيشتر كار را
تنظيم كننده انجام می دهد مخصوصاً در دهه ي 50 که تنظيم كننده
هميشه در پشت صحنه حضور داشت . مثلا خيلي ها واروژان را به درستي
نمي شناسند اما سياوش قميشي كه سواد آن چناني هم ندارد
به واسطه
ي ساختن ملودي امروز
شناخته شده تر از واروژان است .
در
كشور ما باب شده كه ملودي ساز و تنظيم كننده را از هم جدا مي
كنند . آیا در كشور هاي ديگر اوضاع به همين منوال است ؟
آهنگساز در تمام دنیا همان سانگ رايتر
(SongWriter)
است،
يعني كسي كه مي تواند
موسيقي را نت به نت بنويسد و تنظيم كننده موسيقي ساخته شده
را اركسترال مي كند يعني آن را سازبندي مي كند. یادمان نرود
وظيفه ي تنظيم كننده درست كردن ملودي هاي
بي كيفيت نيست، بلكه تنها بايستی چهارچوب بندي و سازبندي نماید.
درضمن درست کردن یک خط ملودی آهنگسازی نیست!!
اما اکنون وضع به گونه دیگریست!
به نظرتان آیا علتش
دراين نيست كه خوانندگان ما دوست دارند آهنگسازي نیز انجام دهند!
اما
خب،سوادش را ندارند و با ملودي سازي و سپردن آن ملودي به دست
آهنگساز،از تلاش هاي آهنگساز به نفع خود بهره برند ؟
البته
بعد مادي هم مي تواند باشد ، بسیاري از خوانندگان ما در حال حاضر
اين وضع را دارند، همينطور شهرت.
وقتي شما هم خواننده باشي
و هم آهنگساز ، بالطبع شهرت بالاتري نیز کسب می کنی ...
بعضي
از خواننده ها حتي ترانه هم مي نويسند ، راستي فكر
مي كنيد ترانه چقدر در
موفقيت يك اثر تاثير دارد ؟
سهراب سپهري مي گويد : من كه از بازترين پنجره با مردم اين ناحيه
صحبت كردم ، حرفي از جنس زمان نشنيدم .
بازترين پنجره همان "شعر" است . شعر بازترين پنجره به سمت مردم
ايران است . ايران هميشه مهد شعر بوده و بزرگترين شاعران جهان
مثل حضرت مولانا ، حافظ ، خيام و سعدي، فارسي زبان بودند.
شعر در يك قطعه
موسيقي تاثير زيادي دارد و
اين به من ثابت شده است.
من تنظيم كننده ي اركستر محسن يگانه هستم، ولی قبلا" او را اصلاً
نمي شناختم و بعد با او آشنا شدم ، در تور اروپا، علت مطرح
شدن محسن يگانه را پيدا كردم و آن را تنها درترانه هاي او یافتم
. تنظيم ها عموماً معموليست و خودش هم مي داند، ملودي هم نیز
همینطور اما ترانه ها خوب است. همه ي مخاطب ها هم از محسن يگانه
تنها ترانه هايش را به خاطر دارند .
و اما موزيك امروز. فضای امروز موسیقی
کشور را چگونه می بینید؟
به نظرم
فضاي موسيقي ايران مسموم است، يادم است که "شادمهر" هميشه به من مي
گفت : من مانند گلي بودم ميان چند گل در يك دشت بزرگ و مشهور شدم. اما يواش يواش آنقدر فضا مسموم شده
است و انواع علف هاي هرز
دشت را فرا گرفته اند كه شما نمي تواني آن گل را ميان اين همه
تشخيص دهي . تهيه كننده ها هم ديگر سرمايه گذاري نمي كنند ،
اين در حاليست كه ممكن است آثاري كه با حمايت مواجه نمي شوند اثر
قدرتمندي باشند . وقتي اشخاص خود دست به توليد بزنند ديگر
معلوم نيست چه اتفاقي مي افتد ، شخص وقتي خودش قرار است خرج كند
سعي مي كند استوديوي ارزان تر و كيفيت پايين تر را انتخاب كند،
قانون كپي رايت هم كه در ايران وجود ندارد و تهيه کنندگان ريسك
سرمایه گذاری را نمي پذیرند.
حدود دو ماه پيش سميناری در زمینه موسيقي زير زميني برگزار شد
، آنجا همه ي همكاران حضور داشتند و مشكلات زیادی مطرح شد اما
هيچكدام راه كاري را نشان ندادند! ما فقط ناله مي كنيم ولی هیچیک
پيشنهادي براي حل اين مشكل نداريم .
وجدان ؟
بله! من به جرات مي گويم كه بيشتر هنرمندان كشور ما وجدان كاري
ندارند . وقتي وجدان نيست چرا بايد ما را به رسميت بشناسند .
بارها ديده ام كه استوديو ها به نوعي وقت را بيشتر مي گذرانند كه
پول بيشتري بگيرند! نوازنده خوب نمي نوازد تا اگر خوب نواخت
از او ممنون شوي! البته در اين ميان نوازندگان با اخلاق و با
وجدان هم وجود دارند . "علي جعفري" يكي از اين افراد است كه من از
سال 77 در استوديو ي3
صدا و سيما با او آشنا شدم . در آن روز علي جعفري در حاليكه مي
توانست برود (چون هزينه اش را گرفته بود ) وقت گذاشت و دوباره
قطعه ها را براي من نواخت.
و در
ترانه ؟
افشين مقدم ، روزبه بماني ، افشين يدالهي و بابك روزبه .
اگر
حرفی باقیمانده خوشحال می شیم تا بشنویم.
وجدان داشته باشيم و براي پولي كه مي گيريم كار كنيم . همین !
بسیار
ممنونم.
******************
******************
|