عبدالجبار كاكايی

   

 

 


شنيدن ترانه هایی دور از ترانه و گاه ضعيف و سخي بهانه اي شد تا با يكي از شاعران و ترانه سرايان موفق ايران زمين گفتگويي را ترتيب دهيم. "عبدالجبار كاكايي" يكي از اعضاء شوراي شعر واحد موسيقي كه چندي پيش استعفاي خود را به مديريت سازمان ارائه كرده است، نكته هاي شنيدني را در مورد ترانه و وضعيت نابسامان ترانه مطرح كرد كه شنیدنش خالي از لطف نيست . يكي از دغدغه هاي عبدالجباركاكايي، مثل خيلي از علاقمندان به ادبيات، ‌موسيقي و ترانه، فضاي بسته اي است كه منجر به ارائه ترانه هاي بسيار ضعيف گشته است
.
ما نیز سعي كرديم سوالاتي را مطرح كنيم كه پاسخ آنها روشن كننده خيلي از نقاط كور فضاي ترانه باشد.

 با هم اين گفتگو را مي خوانيم .
 

 

مریم خوشرنگ

*****************

 

بعنوان يكي از كساني كه در راس امور موسيقي در بخش ترانه قرار گرفتيد، لطفا كمي راجع به وضعيت فعلي ترانه در بازار موسيقي پاپ صحبت كنيد .....
بنده در راس نيستم!


شکشته نفسي مي كنيد؟
نخير! هنوز تكليف هيچ چيز مشخص نيست، سرو ته اين امور روشن نيست، اما با ناديده گرفتن اين مسئله بايد بگويم متاسفانه تكليف ترانه را عصر جديد روشن كرده.


بيشتر توضيح مي دهيد؟
در عصري كه تجهيزات و تكنولوژي به كمك خواننده مي آيد و يك خواننده معمولي هم با كمك همين تكنولوژي مي تواند حتي قدرت تحرير خود را بالا ببرد يا همان بلايي كه عكاسي بر سر نقاشي آورد...... ترانه هم همين طور است. متاسفانه رپرها Rappers)) به شكل پارازيت در جمال شناسي و هنر سنتي، حس كنجكاوي و تنوع طلبي شنونده را بالا برده است. من بعنوان كسي كه ظاهرا در راس هستم اما عملا نمي دانم كجا هستم، فضاي ترانه را خيلي جالب نمي بينم...


دليل عمده اين مسئله را در چه مي دانيد؟
دليل مهم، در واقع از بين رفتن جوهره ي خلاقيت و نو آوري در ترانه است. اوج شكوفايي ادبيات اجتماعي در دهه 60 اتفاق افتاد و به كمال رسيد كه در همان دوره الگو و نمونه شد. مرحوم "قيصر امين پور" يكي از نمونه هاي شكوفايي اين اتفاق بود. البته ادبيات اجتماعي ما در دهه 30 و 40 و حتي 50 به اوج كمال خود رسيد كه خوب در اين دوره حضور چهره هاي مطرح ترانه پررنگ تر شد.


به نظر شما علت اين ضعف در ادبيات اجتماعي و بطور كلي ترانه چيست؟
متاسفانه از زماني كه موسيقي پاپ آزاد شد، جوهره ي خلاقيت در ادبيات

 اجتماعي از بين رفت! خلاقيت هميشه در محيطي ايجاد مي شود كه هنرمند بتواند

توانايي هاي خود را بروز دهد.


يك مقدار مشخص تر توضيح مي دهيد؟
ببينيد، چند دليل عمده وجود دارد ولي يكي از دلايل مهم اين است كه ترانه بايد از فيلتر رد شود. خوب كاري كه قرار است از شبكه هاي عمومي پخش شود نياز به فيلتر دارد و اين امر مختص امروز نيست، قبل از انقلاب هم همين طور بوده. تلويزيون يك رسانه عمومي است با افكار متفاوت.
اما رد شدن ترانه از فيلتر ارشاد براي بازار موسيقي به اعتقاد من امري غير طبيعي است بدليل اينكه در نهايت مردم بايد كار خوب را از بد تشخيص دهند. اين عامل مهمي است كه شاعر بخشي از خلاقيت خود را براي عبور از فيلتر ارشاد از دست مي دهد. حضور فيلتر امري است غير منطقي. مگر غير از اين است كه وقتي كاري مجوز خروج از خط قرمز را نگيرد به گوش مردم نمي رسد؟
اين همه كار اجتماعي و سياسي به اصطلاح غير مجاز وارد بازار موسيقي مي شود ، چه اتفاق خطرناكي افتاده كه بايد از آن هراس داشت؟

من در استعفاي خود اعلام كردم كه شورا بايد منحل شود. همانطور كه كتابي چاپ مي شود با مطالب مختلف كه فروش و استقبال مردم، بستگي به خوب يا بد بودن مطالب آن دارد. كتاب خوب فروش مي رود كتاب بد هم پشت ويترين كتاب فروشي ها خاك مي خورد. گوش مخاطب بهترين بستر تائيد و رد صلاحيت آثار توليد شده است. حضور اين شورا يا همان فيلتر، نوعي بزرگ نمايي است. هنوز يادمان نرفته سلمان رشدي با چاپ كتاب خود باعث چه اتفاقي شد؟ جز اينكه مجبور شد در چند سوراخ قايم شود؟ پس مردم ما خوب و بد را به خوبي از هم تشخيص مي دهند. بايد اجازه دهيم اتفاقات و تحولات بيافتد و اين پرچم خط قرمز را پايين بياوريم.


اما انگار خيلي از جواناني كه تازه وارد عرصه ترانه مي شوند و خيلي درگير اين فيلتر ها نيستند به نوعي از همان ادبيات دهه 40، 50 الگو برداري مي كنند.
دقيقا. امروز جوانان هيچ تلاشي نمي كنند و متاسفانه در ذهن ترانه هاي ديگران زندگي مي كنند. نسل جديد باعث گم شدن نسل بعدي در اين ادبيات مي شود. البته اين واقعيت انكار ناپذير است، تمدنهايي كه گذشته ي درخشاني داشتند آينده خوبي ندارند. نسل امروز ترانه ما در سايه گذشتگان زندگي
مي كنند به قول يكي از اساتيد: تابوت گذشتگان هميشه روي گهواره آيندگان قرار مي گيرد و اين امر در ترانه امروز و ادبيات ما كاملا مشهود است.


فكر نمي كنيد نسل امروز ترانه جسارت خود را براي خلاقيت از دست داده؟
با اين موضوع موافقم . جوانان امروز شهامت آزمون و خطا را ندارند. شما يك ميدان مين را در نظر بگيريد، براي فتح آن بايد تعدادي تلفات داد. كساني كه امروز وارد عرصه ترانه مي شوند اين جسارت را ندارند كه براي رسيدن به يك ايده ال تلفاتي را بدهند. متاسفانه ترانه هاي امروز خيلي جون دار نيست، به تعبيري فضاي دانش شعر و شاعري بهتر ديده مي شود.


در جايي به رپرها (Rappers) به شكل پارازيت اشاره كرديد يعني شما مخالف سبكهاي متفاوت هستيد؟
من نگران رپرها نيستم، نگران سبك راك نيستم، نگران نو آوري نيستم، نگران هنجارهايي هستم كه متاسفانه به آنها تكيه شده. لجبازي و گرايش به معشوق ستيزي به حد غير قابل تحملي رسيده است.


به نظرتان چه بايد كرد؟
تصور كنيد بر سر يك چهارراه اصلي پليس نباشد چه اتفاقي مي افتد. پليس ادبيات هم، نقادي است. متاسفانه نقادي در ترانه بسيار ضعيف عمل كرده. البته نقد در امر شعر، داستان و ادبيات ضعيف است چه برسد به ترانه كه خيلي ها اعتقادي به آن ندارند. صدور نظريات كلي در سطوح بالا، مثلا در رده هاي بالاي ادبيات. شخصي، شخص ديگر را خيلي تند رد مي كند، نقدهاي ژورناليستي و ...
وقتي پليس نباشد دزدي هم آزاد مي شود...


يعني غيبت همين پليس است كه ما شاهد آثار ماندگار نيستيم؟
ادبيات ترانه امروز روي هيچ پايه اي استوار نيست. امروز تنوع و تكرار جوانان را ارضاء مي كند (يكي از عواملش همان رپرها هستند) و تا زماني

كه ترانه به استواري كامل نرسد نمي توانيم به ماندگاري آن فكر كنيم. ماندگاري كه از طرف گروههاي تندرو كاملا رد شده است.
كمي از اين فضا خارج مي شويم. به اعتقاد شما جاي يك "مثلث هنري" در موسيقي پاپ ما خالي نيست؟
موسيقي نياز به اين مثلث دارد. درصد زيادي از آثاري كه به موفقيت و ماندگاري رسيده با حضور مثلث هنري شكل گرفته. البته در راديو و تلويزيون كمتر اين اتفاق

مي افتد. گروه، كمتر با همديگر ارتباط دارند. فكر مي كنم حدود 30 كار از من ساخته و پخش شده كه من هيچكدام از اعضاء گروه را نديده ام!

لذا من معتقدم در كنار هم بودن و يا به قول شما شكل گيري مثلث هنري باعث اتفاقات خوب مي شود. مثلا ترددهاي روزانه و ارتباط نزديك من

و بهروز صفاريان و فريدون آسرايي براي جمع آوري آلبوم " از تو دورم" باعث همفكري و ارائه نظرات خوبي شد.


اشاره به ترانه دهه 40،‌ 50 كرديد. برتري آثار توليد شده البته از نظر كلام بر ترانه امروز چقدر است؟
تا حدود خيلي زيادي. ترانه هاي پيش از انقلاب سنگيني زيادي بر ترانه امروز ما دارد.
حضور شاعراني مثل محمد علي بهمني، محمد علي شيرازي، اردلان سرفراز، جنتي عطايي، شهيارقنبري، حسين منزوي و ..... باعث برتري ترانه آن دوره بر ترانه امروز گشته است.


شما هم جزء شاعراني هستيد كه ترانه را رد مي كنيد؟
متاسفانه بعضي از اين شاعران دچار سوء تفاهم شدند و اعتقادي به ترانه ندارند كه اين اتفاق تازه اي نيست. در قديم اين اختلاف نظر بين شاعران و مداحان بوده كه مداحان اعتقاد داشتند ترانه تاثير آني بر مخاطب دارد و كمي بر جوهره ي شعر دست مي بردند و مداحي مي كردند. اين اصلا درست نيست که فكر كنيم ترانه بخاطر سهل بودن آن برگرفته از ذوق پايين تر ترانه سراست يا سقف پروازشان همين قدر است.
"ایرج جنتي عطايي" ترانه سرايي ست كه از شاعران داخلي كم نداشته، اين مسئله با آثار ماندگاري كه از اين شاعر شنيده ايم، ثابت

مي شود.


چقدر به شكوفايي و پاكسازي فضاي ترانه اميدواريد؟
پاسخ دادن به اين سوال راحت نيست! من نظرات و حرفهاي خودم را مطرح كردم و متاسفانه تا امروز هم در قانع كردن اين نهاد و حتي بعضي دوستان خود، ناتوان بودم. بارها گفته ام بايد اين ميدان باز باشد به همان دلايلي كه گفتم. جواب صريح دادن راحت نيست.


و حرف آخر.....
ترانه بايد از ترانه دفاع كند. نظريه پردازي فايده ندارد. فضاي ترانه نياز به يك نقاد خوب و بي دفاع دارد.
در پایان از شما و همكاران خوبتان تشكر مي كنم.

 

آقاي كاكايي ما هم از شما سپاسگذاريم .

به اميد روزهاي اوج براي اين سفينه ي از پا افتاده...


 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2008 GlassyGuards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi