اي در حريم دست تو ، امنيت و
آزاديم
جامه دران اصفهان ، در زنده رود
شاديم
ني نامه هاي مثنوي ، تا در نيستان
جاري است
آواي لالايي تو ، موسيقي بيداري
است
چون تشنه بره آهويي، از چشمه هات
نوشيده ام
از تو درخت معرفت، رخت غزل پوشيده
ام
بس پا به رهنه برديم ، بر بامهاي
كاگِلي
با تو ستاره چيده ام ، از آسمان
خوشدلي
اي ياد يار مهربان ، در كوچه هاي
كودكي
اي بوي جوي موليان ، اي زادگاه
رودكي
نقش نگارستان زدي ، در تارو پود
قاليم
محبوبه ي شبهاي دور ، معشوقه ي
پيرساليم
در بيستون فرياد كيست ، ره خواب
شيرين ميزند
سوگ سياوش را دلت ، چون ساز غمگين
ميزند
دسترنج دختر هاي توست ، در تارو
پود قاليم
محبوبه ي شبهاي دور ، معشوقه ي
پيرساليم
|