وقتی به ترانه های نوشته شده بعد از انقلاب از یک منظر کلی
مینگریم عناصر زیادی را در به وجود آمدن فضای حاکم بر این برش
زمانی از ترانه_ ی کشور دخیل میبینیم . عناصری چون تاثير ادبيات
سنتي گذشته ( چه در قالب و چه در ماهیت ترانه ) و بازخوردهای
ترانه سرایی قبل از انقلاب اسلامی ( یعنی 15 سال قبل از جریان
ترانه ی مورد بحث ) ، ماهیت فولکلوریک و همینطور محوریت موسیقی
پاپ . این عناصر را به گوشهای تشنه ی مخاطبان واقعی موسیقی و
جریانهای ناشی از فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی که باز هم دور
از خواست های مخاطبان مذکور نیست ، می افزایم . تا به ترکیبی چند
گانه از اتفاقهای هنری و غیر هنری برسم که ساخت و شاکله ی اصلی
ترانه ی این مقطع زمانی را به وجود آورده اند.
اما اگر بخواهیم به یک یک این مسائل به طور کامل و جامع بپردازیم
( طبق معمولِ بحث های مشابه ) زمان و همینطور فضا به ما اجازه ی
پرداختن جزئی را نمیدهد . بنابراین احوال بهتر میبینم هر کدام
از موضوعات مذکور را به صورت کلی و گذرا مورد ارزیابی قرار دهم .
ابتدا تاثیر ادبیات سنتی گذشته بر ترانه ی دهه ی مذکور:
مسلماً اگر ادبیات روز ملتی را جدا از ادبیات گذشته ی آن ملت
ببینیم ، تنها به یک زمان خاص محدود شده ایم که فاقد ابتدایی
ترین دلایل وجودیست . یعنی رابطه ی علت و معلولی . من ادبیات را
پلکانی میبینم که پله های گذشته ی آن را گذشتگان و پله های آینده
ی آن را آیندگان میسازند . و غیر معقول مینماید که آیندگان برای
عبور از پله های ابتدایی استفاده نکنند . پس با این اوصاف اگر در
جایی میبینیم که فلان تصنیف سرا در بوطیقای ترانگی فلان ترانه
سرا تاثیراتی را گذاشته است . یا اینکه بر ترانه ی یک مقطع زمانی
مثلا سالهای 76 و 77 تاثیراتی را گذاشته است نباید تعجب کنیم . و
این همان گذشت است از پله های که قبل از این عرض کردم . مضاف بر
این که حتی در ادبیات مدرن و پست مدرن نیز دیده ایم که بسیاری از
آثار و حتی ژانرهای ادبی نیز از ادبیات گذشته تاثیراتی را گرفته
اند .
این موضوع را حتی در مورد ترانه ی قبل از پیروزی انقلاب نیز
میبینیم . وقتی رگه هایی از شیوه ی ترانه سرایی ، ترانه سرایان
گذشته را در آثار شاعران امروز میابیم . و حتی بهتر است بگوییم
بعضا ترانه هایی را میشنویم و میخوانیم که بیشتر نسخه هایی از
ترانه ی فلان ترانه سرا هستند تا ترانه ی شخص سراینده ی آن . من
این موضوع را هم حتی غیر واقعی نمیبینم . چرا که فاصله ی به وجود
آمده بین ترانه ی قبل و بعد از انقلاب دلیلی شد بر فراموش شدن
ترانه در ذهن شاعران . این گسست حتی روند شکل گیری و حرکت ترانه
را نیز تحت الشعاع قرار داد . طبعاً ترانه سرا ها نقطه ی آغازی
را نمیافتند ، پس سر نخ را از ترانه ی گذشته گرفتند و ادامه
دادند . مسلماً برای ایجاد فضای جدید نیم نگاهی به حوادث قبل و
فضا ی حاکم ضروری مینماید . امروز ترانه را گرچه در گیر و دار با
فضای گذشته میبینم اما حرکتهای نو و جریان تازه را در کالبد این
صورت شعری احساس میکنم . ترانه های اخیر موجود در بازار ترانه و
دریچه های بعضا نویی که این عزیزان به جهان بیرونی ترانه گشوده
اند . شاهدی بر مدعای حقیر میباشد .
عنصر دیگری که در به وجود آمدن فضای حاکم بر ترانه ی این دوره
مواثر میبینم ماهیت فولکلوریک ترانه است . ادبیات بومی کشور عزیز
ما در حرکتی پیوسته و گسترده در موازات ادبیات رسمی به حرکت خود
ادامه میدهد . وقتی شاعران عزیز شعرهایی را به زبان معیار فارسی
میسرودند . شاعران بومی سرای ما نیز آثاری شکرف را در قالب لهجه
های منشعب از زبان فارسی مینگاشتند . در مناطق مختلف این کشور
شعر متناسب با انعطاف خود به شکل های مختلف پدیدار میشد ادبیات
دوره ی مشروطه شاید بهترین گزینه برای مثال باشد . در جایی که
زبان برای نقل از گفتمان عامه سود میجوید و این موضوع موجوب گردش
زبان در بین مردم میشود . میتوانیم بگوییم ترانه ی بومی ( مثلا
ترانه های فائض و بابا طاهر ) برای زمزمه شدن و سینه به سینه نقل
گشتن از نظام گردش شفاهی سود جستند که همان زبان سخن گفتن عامه
بود .
اما ترانه نیز با استفاده از این شیوه توانست خود را در ذهن های
مخاطبان به ثبت برساند و با همیاری زبان عامه به سمت جلو پیش رود
.
عنصر دیگر مورد بحث موسیقی پاپ بود این سبک از موسیقی روحی تازه
را در وجود خشکیده ی ترانه ی امروز دمید تا دوباره ترانه در
محافل ادبی و همینطور هنری کشور به جریان افتد . همانطور که
مخاطبان عزیز این مقاله میدانند ، نمیترانه ترانه را جدای از
مسئله ی موسیقی دانست . موسیقی در حقیقت تکمیل کننده ی ترانه
ایست که برای حرکت و جنبش به آن نیازمند است . موسیقی پاپ گرچه
موسیقی رایج و به روز جهان نمیباشد اما برای ایجاد حرکت در ترانه
در آن مقطع زمانی مناسب ترین گزینه بود . در کنار موسیقی پاپ
محافل ترانه و جلسات ترانه سرایی دوباره جانی تازه گرفت و ترانه
سراها تریبونی را یافتند تا ترانه هایشان را به گوش مخاطبان
برسانند . صدای موسیقی پاپ در حقیقت صدای ترانه ای بود که تا
آنروز فرصتی برای خودنمایی نیافته بود . البته تاثیرات اجتماعی و
سیسی نیز در جریا یافتن موسیقی پاپ و به طبع آن ترانه نیز بی
تاثیر نبود . خواست مخاطبان ترانه و همینطور همیاری وزارت ارشاد
و بستر مناسب فرهنگی در جامعه این فرصت را به وجود آورد تا
موسیقی پاپ بتواند دریچه ی نوینی را در عرصه ی موسقی و ترانه ی
کشور بازگشایی کند . حرکت از سمت نگرش محدود و بسته به سمت نگرش
باز همراه با شناخت . موسیقی پاپ نیز با تاثیر گرفتن از موسیقی
سنتی و دستگاهها ی موجود در آن همچون ترانه به کار خود ادامه داد
و میدهد . و امروز گرچه موسیقی پاپ شاید جای خود را تا حدودی به
سبک های دیگر هنری داده است اما امالی ترانه تاثیرات آن را در
روند حرکتی ترانه ی امروز هرگز فراموش نمیکنند .
البته مخاطبان و خواستهای آنها را که من به گوشهای تشنه نیز
تعبیر کرده ام در این سیر بی تاثیر نبوده اند . مخاطبانی که بعضاً
به صورت پنهان ترانه های نوستالوژیک آنطرف آبها را میشنیدند ،
امروز میتوانستند در کشور خود به ترانه هایی گوش بسپارند که بخشی
از حوادث موجود در جامعه ایست که خود در آن زندگی میکنند . مسلماً
ترانه ای که بر گرفته از واکنشهای درونی یک جامعه است بسیار
متکامل تر از نسخه ی بیرونی خود میباشد . وقتی شخصی از درون خانه
تان با شما از خانه تان میگوید برایتان دلنشن تر و پذیرشش قابل
اتکا تر است . برای روشن تر شدن موضوع پیشی گرفتن ترانه درون
مرزها را از ترانه ی برون مرزی و همینطور افزایش مخاطبان نسبت به
موسیقی درون کشور در مقابل موسیقی بیرون کشور را مثال میزنم . و
همینطور استفاده ی خوانندگان آن طرف آبها از ترانه و ملودیهای
ساخته شده در درون کشور .
این موضوعات همه و همه ذهنها را به سمت این واقعیت مطلوب متبادر
میسازد که روند حرکتی موجود در ترانه ی امروز کشور ، یک روند رو
به رشد و قابل تامل بوده است . افزایش تعداد مخاطبان موسیقی ،
ترانه سراها و همینطور تعداد خوانندگان و آهنگسازان و واحدهای
تکثیر کننده ی آثار موسیقی در کشور ، میتواند ما را به آینده ی
ترانه امیدوارتر سازد . اما اگر ما تنها به وضعیت موجود در ترانه
دل خوش کنیم و روند را مطلوب مطلوب عنوان کنیم . تنها جلوی
پیشرفت خود و ترانه را گرفته ایم . عناصری چون تولید بی پشتوانه
و همینطور افزوده شدن بر تعداد ترانه سراياني كه تنها به كميت
ترانه هايشان در بازار توجه دارند و همينطور از بين رفتن برابري
در بين ترانه سرايان از لحاظ ارتبطات كاري آينده ي ترانه را با
تهديدات جدي روبرو ميسازد .
به اميد موفقيت ترانه .
|