روزگار ترانه

( بررسی روند حرکتی ترانه ی بعد از انقلاب )

مهدی موسوی میرکلائی

     

 

 


وقتی به ترانه های نوشته شده بعد از انقلاب از یک منظر کلی مینگریم عناصر زیادی را در به وجود آمدن فضای حاکم بر این برش زمانی از ترانه_ ی کشور دخیل میبینیم . عناصری چون تاثير ادبيات سنتي گذشته ( چه در قالب و چه در ماهیت ترانه ) و بازخوردهای ترانه سرایی قبل از انقلاب اسلامی ( یعنی 15 سال قبل از جریان ترانه ی مورد بحث ) ، ماهیت فولکلوریک و همینطور محوریت موسیقی پاپ . این عناصر را به گوشهای تشنه ی مخاطبان واقعی موسیقی و جریانهای ناشی از فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی که باز هم دور از خواست های مخاطبان مذکور نیست ، می افزایم . تا به ترکیبی چند گانه از اتفاقهای هنری و غیر هنری برسم که ساخت و شاکله ی اصلی ترانه ی این مقطع زمانی را به وجود آورده اند.
اما اگر بخواهیم به یک یک این مسائل به طور کامل و جامع بپردازیم ( طبق معمولِ بحث های مشابه ) زمان و همینطور فضا به ما اجازه ی پرداختن جزئی را نمیدهد . بنابراین احوال بهتر میبینم هر کدام از موضوعات مذکور را به صورت کلی و گذرا مورد ارزیابی قرار دهم .

ابتدا تاثیر ادبیات سنتی گذشته بر ترانه ی دهه ی مذکور:
مسلماً اگر ادبیات روز ملتی را جدا از ادبیات گذشته ی آن ملت ببینیم ، تنها به یک زمان خاص محدود شده ایم که فاقد ابتدایی ترین دلایل وجودیست . یعنی رابطه ی علت و معلولی . من ادبیات را پلکانی میبینم که پله های گذشته ی آن را گذشتگان و پله های آینده ی آن را آیندگان میسازند . و غیر معقول مینماید که آیندگان برای عبور از پله های ابتدایی استفاده نکنند . پس با این اوصاف اگر در جایی میبینیم که فلان تصنیف سرا در بوطیقای ترانگی فلان ترانه سرا تاثیراتی را گذاشته است . یا اینکه بر ترانه ی یک مقطع زمانی مثلا سالهای 76 و 77 تاثیراتی را گذاشته است نباید تعجب کنیم . و این همان گذشت است از پله های که قبل از این عرض کردم . مضاف بر این که حتی در ادبیات مدرن و پست مدرن نیز دیده ایم که بسیاری از آثار و حتی ژانرهای ادبی نیز از ادبیات گذشته تاثیراتی را گرفته اند .
این موضوع را حتی در مورد ترانه ی قبل از پیروزی انقلاب نیز میبینیم . وقتی رگه هایی از شیوه ی ترانه سرایی ، ترانه سرایان گذشته را در آثار شاعران امروز میابیم . و حتی بهتر است بگوییم بعضا ترانه هایی را میشنویم و میخوانیم که بیشتر نسخه هایی از ترانه ی فلان ترانه سرا هستند تا ترانه ی شخص سراینده ی آن . من این موضوع را هم حتی غیر واقعی نمیبینم . چرا که فاصله ی به وجود آمده بین ترانه ی قبل و بعد از انقلاب دلیلی شد بر فراموش شدن ترانه در ذهن شاعران . این گسست حتی روند شکل گیری و حرکت ترانه را نیز تحت الشعاع قرار داد . طبعاً ترانه سرا ها نقطه ی آغازی را نمیافتند ، پس سر نخ را از ترانه ی گذشته گرفتند و ادامه دادند . مسلماً برای ایجاد فضای جدید نیم نگاهی به حوادث قبل و فضا ی حاکم ضروری مینماید . امروز ترانه را گرچه در گیر و دار با فضای گذشته میبینم اما حرکتهای نو و جریان تازه را در کالبد این صورت شعری احساس میکنم . ترانه های اخیر موجود در بازار ترانه و دریچه های بعضا نویی که این عزیزان به جهان بیرونی ترانه گشوده اند . شاهدی بر مدعای حقیر میباشد .
عنصر دیگری که در به وجود آمدن فضای حاکم بر ترانه ی این دوره مواثر میبینم ماهیت فولکلوریک ترانه است . ادبیات بومی کشور عزیز ما در حرکتی پیوسته و گسترده در موازات ادبیات رسمی به حرکت خود ادامه میدهد . وقتی شاعران عزیز شعرهایی را به زبان معیار فارسی میسرودند . شاعران بومی سرای ما نیز آثاری شکرف را در قالب لهجه های منشعب از زبان فارسی مینگاشتند . در مناطق مختلف این کشور شعر متناسب با انعطاف خود به شکل های مختلف پدیدار میشد ادبیات دوره ی مشروطه شاید بهترین گزینه برای مثال باشد . در جایی که زبان برای نقل از گفتمان عامه سود میجوید و این موضوع موجوب گردش زبان در بین مردم میشود . میتوانیم بگوییم ترانه ی بومی ( مثلا ترانه های فائض و بابا طاهر ) برای زمزمه شدن و سینه به سینه نقل گشتن از نظام گردش شفاهی سود جستند که همان زبان سخن گفتن عامه بود .
اما ترانه نیز با استفاده از این شیوه توانست خود را در ذهن های مخاطبان به ثبت برساند و با همیاری زبان عامه به سمت جلو پیش رود .
عنصر دیگر مورد بحث موسیقی پاپ بود این سبک از موسیقی روحی تازه را در وجود خشکیده ی ترانه ی امروز دمید تا دوباره ترانه در محافل ادبی و همینطور هنری کشور به جریان افتد . همانطور که مخاطبان عزیز این مقاله میدانند ، نمیترانه ترانه را جدای از مسئله ی موسیقی دانست . موسیقی در حقیقت تکمیل کننده ی ترانه ایست که برای حرکت و جنبش به آن نیازمند است . موسیقی پاپ گرچه موسیقی رایج و به روز جهان نمیباشد اما برای ایجاد حرکت در ترانه در آن مقطع زمانی مناسب ترین گزینه بود . در کنار موسیقی پاپ محافل ترانه و جلسات ترانه سرایی دوباره جانی تازه گرفت و ترانه سراها تریبونی را یافتند تا ترانه هایشان را به گوش مخاطبان برسانند . صدای موسیقی پاپ در حقیقت صدای ترانه ای بود که تا آنروز فرصتی برای خودنمایی نیافته بود . البته تاثیرات اجتماعی و سیسی نیز در جریا یافتن موسیقی پاپ و به طبع آن ترانه نیز بی تاثیر نبود . خواست مخاطبان ترانه و همینطور همیاری وزارت ارشاد و بستر مناسب فرهنگی در جامعه این فرصت را به وجود آورد تا موسیقی پاپ بتواند دریچه ی نوینی را در عرصه ی موسقی و ترانه ی کشور بازگشایی کند . حرکت از سمت نگرش محدود و بسته به سمت نگرش باز همراه با شناخت . موسیقی پاپ نیز با تاثیر گرفتن از موسیقی سنتی و دستگاهها ی موجود در آن همچون ترانه به کار خود ادامه داد و میدهد . و امروز گرچه موسیقی پاپ شاید جای خود را تا حدودی به سبک های دیگر هنری داده است اما امالی ترانه تاثیرات آن را در روند حرکتی ترانه ی امروز هرگز فراموش نمیکنند .
البته مخاطبان و خواستهای آنها را که من به گوشهای تشنه نیز تعبیر کرده ام در این سیر بی تاثیر نبوده اند . مخاطبانی که بعضاً به صورت پنهان ترانه های نوستالوژیک آنطرف آبها را میشنیدند ، امروز میتوانستند در کشور خود به ترانه هایی گوش بسپارند که بخشی از حوادث موجود در جامعه ایست که خود در آن زندگی میکنند . مسلماً ترانه ای که بر گرفته از واکنشهای درونی یک جامعه است بسیار متکامل تر از نسخه ی بیرونی خود میباشد . وقتی شخصی از درون خانه تان با شما از خانه تان میگوید برایتان دلنشن تر و پذیرشش قابل اتکا تر است . برای روشن تر شدن موضوع پیشی گرفتن ترانه درون مرزها را از ترانه ی برون مرزی و همینطور افزایش مخاطبان نسبت به موسیقی درون کشور در مقابل موسیقی بیرون کشور را مثال میزنم . و همینطور استفاده ی خوانندگان آن طرف آبها از ترانه و ملودیهای ساخته شده در درون کشور .
این موضوعات همه و همه ذهنها را به سمت این واقعیت مطلوب متبادر میسازد که روند حرکتی موجود در ترانه ی امروز کشور ، یک روند رو به رشد و قابل تامل بوده است . افزایش تعداد مخاطبان موسیقی ، ترانه سراها و همینطور تعداد خوانندگان و آهنگسازان و واحدهای تکثیر کننده ی آثار موسیقی در کشور ، میتواند ما را به آینده ی ترانه امیدوارتر سازد . اما اگر ما تنها به وضعیت موجود در ترانه دل خوش کنیم و روند را مطلوب مطلوب عنوان کنیم . تنها جلوی پیشرفت خود و ترانه را گرفته ایم . عناصری چون تولید بی پشتوانه و همینطور افزوده شدن بر تعداد ترانه سراياني كه تنها به كميت ترانه هايشان در بازار توجه دارند و همينطور از بين رفتن برابري در بين ترانه سرايان از لحاظ ارتبطات كاري آينده ي ترانه را با تهديدات جدي روبرو ميسازد .
به اميد موفقيت ترانه .
 

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi