با گلایههای تازه

اومده تا جون ببازه

این ترانه کرکری نیست

این ترانه اعتراضه

قلب آسمون گرفته

باز چشامو خون گرفته

توی این تب و تشنج

استخارمون گرفته

مثل تلخی یه کابوس

وحشت و صدای ناقوس

داره از نفس میافته

 دل دل چشای فانوس

آدما! دلم گرفته

کوچهها رو غم گرفته

این شب سیاه وحشی

ماه و دست کم گرفته

ماه قصه سر به راهه

ماه قصه بیگناهه

داغ اعتراف بوسهاس

روی گونههای ماهه

باز حقههای تازه

آیه آیه های تازه

قربونی کنید خدا رو

پای این خدای تازه

هی خدا خدامو کشتن

داد زدم صدامو کشتن

تو وجود تشنه‌ي من

حس انتقامو کشتن

این ترانه حرف مفته

مست بوده هر کی گفته

شاید این جنون آنی

کم کم از سرش بیفته.

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi