ویژگی متمایز ترانه از شعر ، مقبوليت عام تر آن است. مقبولیتی که
باعث همه فهم تر شدن آن به نسبت شعر می شود. در عصری که همه چیز
به سرعت رو به تخصصی شدن است و حتی زبان علوم نیز اختصاصی شده
است ،طبیعی است که شعر که خود داعیه دار زبان و گسترش دادن
و متعالی کردن آن است نیز ، به سمت تخصصی شدن و
متعاقبا خاص تر شدن
مخاطب خود برود. دراین بین ترانه گریزگاهیست برای شنیده شدن،
گریز گاهی که مخاطب عام را به حصار شعر نزدیک می کند و
شعر را از
حصار خود هرچند هراز گاهی خارج می کند، جایی که ترانه هم شعر می
شود.
اما اینکه ترانه و جنسش چیست و
چطور می شود در عین مقبولیت عام
داشتن در ترانه هنرکرد وبه شعر رسید شاخصه هایی را می طلبد که
منظور این نوشته است.
آیا زبان درترانه هم مثل شعرمی تواند هدف قرار گیرد؟ پرسش دشواری
که چگونگیش به برشمردن خصوصیات یک ترانه ی خوب برمی گردد. زبان
یک ترانه با معناش دوکفه ی ترازویی هستند که قرار نیست صرفا
برابر باشند. چرا که اگر در ترانه هم اتفاق زبانی بیافتد و
هم
معنای مورد نظر پیچیده باشد، آن وقت نمی توان توقع داشت که ترانه
به کارکرد متمایزش ، یعنی مقبولیت عام دست پیدا کند.
اگر قراراست معنای تازه ودگرگونی از هستی به ترانه ای تبدیل شود
، زبان باید ساده وروان باشد. به طور مثال می توان به ترانه هفته ی
خاکستری * اشاره کرد.
و اگر قراراست شکل تازه و
ناآشنا در زبان اتفاق بیافتد، مفهومی رسا
و مشخص درپی آن است مانند ترانه ی I love yous **.
به بیان دیگر، مخاطب در ترانه مخاطبی است که یا از بیان ناآشنا
و تازه لذت می برد و
یا ازمعنایی تازه و اگر هردوي اینها را با هم
داشته باشد، دچار سردرگمی خواهد شد. سادگی در بیان و
یا سادگی
درتصاویر و معناها رمزمقبولیت و
دلچسبی ترانه است.
دراین میان نوع دیگری ازترانه اتفاق می افتد وآن وقتی است که
زبان و معنا، هردو درعین سادگی بواسطه صمیمیت به ترانه ای موفق
تبدیل می شود. صمیمیتی که خود موجد گیرایی اثر و
نزدیک پنداری
مخاطب با اثرمی شود. مانند ترانه ماه پیشونی***.
زبان ساده وصمیمی رمز بزرگی است که درنوشتن ترانه باید به آن
توجه داشت و بیان معنا و
القای آن به واسطه ی تصاویر وتعاریف قابل
لمس , نکته ی قابل ذکر دیگری درتوفق یک ترانه و برقراری ارتباط
آن با مخاطب است. صمیمیتی که اعتماد مخاطب را بدست می آورد و
او
را به شعریت ترانه می رساند.
* و ** ؛ شهيار قنبري
*** ؛ ايرج جنتي عطايي
|