عیده و باز کبوترا ، خواب
می بینن ماهی شدن
شیرن و نعره می کشن ، عکس رو ده شاهی شدن
عیده و توی سینما ، فیلمای رنگی میذارن
قصّه مرد شیشه ای ، بانوی سنگی میذارن
عیده و کفش من هنوز ، لنگه به لنگه تا به تاست
تو این غریبی خونمون ، از کی بپرسم که کجاست
عیده و این نسیم نو
، بوی عروسی داره
یه بند صدای دهل و
ديم دارا ديم ديم داره
عیده و باز نم نم بارون گرفت
دست تر
و شبنمی مو
، برق چراغون گرفت
همه خوشن ، چشم من امّا تره
عمر منو این دل داغون گرفت
...
|