عیده و باز کبوترا ، خواب می بینن ماهی شدن
شیرن و نعره می کشن ، عکس رو ده شاهی شدن
عیده و توی سینما ، فیلمای رنگی میذارن
قصّه مرد شیشه ای ، بانوی سنگی میذارن
عیده و کفش من هنوز ، لنگه به لنگه تا به تاست
تو این غریبی خونمون ، از کی بپرسم که کجاست
عیده و این نسیم نو
، بوی عروسی داره
یه بند صدای دهل و
ديم دارا ديم ديم داره
عیده و باز نم نم بارون گرفت
دست تر
و شبنمی مو ، برق چراغون گرفت
همه خوشن ، چشم من امّا تره
عمر منو این دل داغون گرفت
...

 

 
 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi