...
چایی
نمی خواد ،
بیا بشین که کلی حرف واست دارم ، آخه می دونی چیه تُوی ِ بی
معرفت که معلوم نیست واسه خودت کجا میری! ، منم این چند شب
اینقدر با آینه ، یعنی خودم ، حرف زدم که حالم از خودم بهم می
خوره ، اِ ، چرا می خندی ، خوب راست می گم . ببین تاره فهمیدم
اینی که می گن اگه یکی رو دوست داشته باشی می تونی عکسش رو توی
چشمای خودت ببینی ، دروغه ، آخه من این مدت هرچی توُ چشای خودم
زل زدم ، جز خودم هیچ کسی رو ندیدم . . . اِ چرا اینجوری نگا می
کنی ، باور کن ندیدم خوب ، حالا گوش کن بقیش رو بگم ، تازه
فهمیدم واسه این ندیدمت که تو قیافه نداری ، اِ اِ اِ ، چرا اخم
می کنی ؟ چرا روتُ بر می گردونی ؟ . . . قهر نکن بابا ! ، منظورم
اینه که اصلا من نمی دونم تو چه ریختی هستی ! هر وقت اومدم نگات
کنم ، هی در رفتی ! هی روتُ ازم گرفتی ! هی . . . دیدی ؟ دیدی
بازم حرفم رو نشینیده قهر کردی ؟! آخه فدات شم خودت خوب می دونی
که من در بست می خوامت ، هیچ کسی رو هم سر ِ راه سوار نمی کنم !
آخ قربونه اون خندیدنت برم من ، دیدی خندوندمت ؟!
بگذریم ! ،
حالا گوش کن چی میگم ، اصلا می خواستم یه چیزه دیگه تعریف کنم ،
آره ، کلی حرف دارم برات ، حالا گوشِتُ بیار جلو ، جلوتر ، یکم
جلوتر ، اِ اِ اِ ، خجالت نکش بیا جلوتر کارت دارم ، آهآ آلان
خوبه ، . . . ببین ، بین خودمون باشه هآ ، چند وقته اینقدر نونُ
و موز خوردم ، دل درد گرفتم
. . . !!!
نخند خوب ،
جدی دارم می گم ، چرا می خندی ؟!!! داری مسخرم می کنی ؟!!! . .
. بی معرفت ! منُ بگو ، منُ بگو که فکر می کردم به تو می تونم
بگم حرفامُ ، فکر کردم تو دیگه مسخرم نمی کنی !!! بی معرفت
!!!
نه ! نمی گم
، دیگه نمی گم ، نه ، اصرار نکن ، حالا نوبته منه ، من قهرم ،
قَهره قَهر ! . . . آخه مسخرم می کنی ! ، نوچ نمی گم . . . اِ
اونطوری نگا نکن منُ ، ای بابا ، خودت خوب می دونی وقتی اینجوری
نگام می کنی کم میارم هآ ، هی اَم این موقعه ها ، اینجوری نگام
می کنی ، بآ شه . . . می گم
. . .
چرا نون و
موز خوردم ؟ چرا نداره که . . . آخه میوه فروش سره خیابونمون هست
، میدونی که کدوم رو می گم ؟! آره همون ، بهم گفت دیگه انگار
ماها نمی تونیم نون و املت بخوریم !!! بهم گفت انگار نون و املتم
شده غذا اعیونی ، بهم گفت قیمت موز از گوجه پایین تره ، منم
دیدم نمی تونم املت دُرُس کنم ، هی موز می خرم و با نون می خورم
!!!
تعجب میکنی
چرا ؟! البته تقصیر نداری ، تو که نیستی که بری خرید کنی
واسه خونه ، نوچ ! نیستی بری خرید واسه شام و نهار . . . اِ
قربونت برم چرا بغض می کنی حالا . فدای سرت ایرادی نداره!
. . .
آره عزیزم
منم منتظر اون روزم ، آخ فکرشُ بکن ، چه حالی میده ، نه ؟!!!
ببین قول
مردونه میدم ، اگه تو باشی دیگه از نونُ موز خوردنم ، دل درد
نگیرم ، آره چرا که نه! ، قول ِ قول ، قول میدم ، به شرطی که تو
هم قول بدی که همیشه پیشم باشی ، باشه ؟
!!! . . .
اِ . . .
کوشی پس ؟! کوشی ؟!! . . . کجا رفتی یهو ؟!!! . . . نه ! بازم
رفتی ؟!!! . . . چرا آخه رفتی دوباره ؟!!! . . . نرو . . .! قول
میدم دل درد نگیرم ! آخه با معرفت هنوز کلی حرف نگفته دارم ! کلی
راز دارم که بهت بگم . . . ! . . . دوباره وسط حرفام رفتی ؟!!!
بازم . . . من . . . آخه . . . ! ! ! باشه . . .
بذار اینبار
، آینه رو خوبه خوب نگا کنم ، شاید ایندفه دیگه پیدات کنم تو
چشام . . . !
راستی ! نکنه
تو هستی و من دوست ندارم ؟!!! نکنه . . . ؟!!! نه . . . فکر
نکنم ! من دوست دارم اما . . . اما . . . اما . . . تو . . . ن
. . .ی . . . س . . . ت . . . ی . . . ! ول کن این حرفارو . .
.بذار چاییم ُ بخورم ، چاییم یخ کرد!!!
|