خاكه ، خونه ، شيوني كه مي چكه

اشكه ، درده ، گولّه ي تفنگ تو

از يه بغض دوباره به تب رسيدنه

گريه ی مادر و جبهه ی سنگ تو

 

با پتك باد و نيش بارون هم صدائي كن

كوچه به كوچه سرزمين قصّه هاتونه

زخم تنت تاول زده، رو دست من بردار

اين قصه ي امروزته، اين نعش خاتونه

 

از ريشه ي نارنج و از تنهايي زيتون

خون مي چكه از چشم تو از چشم دنيا ، خون

محكم بخون، اين آخرين فرياد مردونه اس

زير شكنجه، تيغه ی دردآور قانون

 

عطر تقدس مي رسه از انقلاب تو

پيروزي هابيل و بر قابيل باور كن

حتي اگه ناموس تو اين سرزمين باشه

بارون سنگ و روي قوم فيل باور كن

 

خاكه، خونه، شيوني كه مي چكه

اشكه ، درده ، گولّه ی تفنگ تو

از يه بغض دوباره به تب رسيدنه

گريه ي مادر و جبهه ی سنگ تو

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi