فکر می کردم که جز تو

از عشق چیزی نمی خواستم

فریب نخورده بودم

من با تو و خودم و عشق رو راستم

 

من خیانت کردم و حالم

از خودم و عشق بد می شد

من پیانو می زدم و دستاش

از سکوت تنم رد می شد

 

پس می زد نُتای عاشقانه دستامو

می کشتم تموم رویامو

من پیانو می زدم و

قطعه قطعه می کردم آرزوهامو

 

من نگاهم رو می دزدم

از نگاه سنگین و پر دردت

شایدم دلت رو پس می دم

به حضور همیشه دلسردت

 

متأسفم برای من و تو و عشقم

برای خنده های آخرمون

برای همه ی سادگیها و

توهم پرواز بی پرمون

 

دلم آغوشتو می خواد

دریغش می کنی اما

چونکه دلسرد شدی از من

باز خیانت می کنم به ما

 

من خیانت کردم و حالم

از عشق و تو به هم می خورد

منگ بودم توی آغوشش

  حالم از تو و پیانو به هم می خورد

 

 خانه | اخبار |  ترانه | گفتگو | مقاله | پيوند | بايگاني | دفتر يادبود  | تماس با ما

   

© Copyright 2005-2006 glassyguards.com

All rights reserved . Designed by : Mostafa Azghandi